برادر شهید «سید عبداله بشیری موسوی» از برادر خود روایت های جالبی را بیان می کند. در یکی از این روایت ها می گوید: وقتی شنیدیم که دوره اش تمام شده و قرار است برگرد، آقام و مادرم تصمیم گرفتیم به استقبالش بروند. وقتی فهمید ناراحت شد. گفت: من راضی نیستم شما به زحمت بیفتید. من خودم میام.
کد خبر: ۵۷۵۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۲
یکی از جانبازان سرافراز زنجان در خاطرات خود از جبهه می گوید: بعد از چند لحظه خوابم برد یک لحظه دیدم پتو را از رویم باز کردند و نور چراغ قوه ای را به صورتم انداختند و در این لحظه احساس کردم که اسیر شدم زبانم بند آمده بود نمیتوانستم حرف بزنم. ادامه این روایت را در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۷۵۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۳
یکی از جانباز سرافراز زنجانی در خاطرات خود ماجرای جالبی را تعریف میکند که بعد از اصابت ترکش خداوند را شکر گفته است؛ وی در این خاطره تعریف میکند: «در این زمان بود که به خودم آمدم و دستها را به سوی آسمان بلند کرده و خدا را شکر کردم که به من نیز لیاقت حضور داده است.» این ماجرا را در ادامه مطالعه کنید.
کد خبر: ۵۷۵۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
خاطرهای از شهید «شهریار اشکانی»
خواهر شهید تعریف میکند: «همیشه میگفت؛ دوست دارم به کربلا بروم، عشق عجیبی به اهلبیت(ع) به ویژه امام حسین(ع) داشت. دوست داشت مثل امام حسین(ع) به شهادت برسد و در آخر هم به آرزویش رسید.»
کد خبر: ۵۷۵۵۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
خواهر شهید «علیاصغر ذاکریمهر» نقل میکند: «مثل نگین انگشتر همه دور آن جمع شدیم. به زحمت زیپ ساک باز شد. چهار روسری به یک طرح و رنگ و دو روسری با رنگهای متفاوت. معلوم بود برای ما چهار خواهر و مادر سوغات آورده و وصیتنامهای که بیصبرانه آن را باز کردیم.»
کد خبر: ۵۷۵۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
شهید «رحیم افشار» یک خانوار از اهالی آبادان که خانه هایشان بر اثر اصابت بمب منحدم شده بود به روستا آورده بود و یک خانه در روستا به آن خانواده داده بود.
کد خبر: ۵۷۵۵۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۳۱
برادر شهید «محمدعلی جورین سر» میگوید: برادرم یکی سری از این دستگاههای مهم را باز کرد و وسایل اضافی آن را گرفت و گفت: ببریم گردان به درد شما میخورد. این کار او به این خاطر بود که نسبت به بیت المال دقیق بود و حیف و میل نمیکرد.
کد خبر: ۵۷۵۴۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
خواهر شهید «روح الله حبیبی گوفلی» میگوید: انس و علاقه عجیبی نسبت به قرآن، نماز و ذکر و یاد خدا داشت گویی که میدانست قرار است به خدا بپیوندد.
کد خبر: ۵۷۵۴۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
فرزند شهید «حسین خورشیدی» میگوید: در یکی از نمازهای جمعه باران شدیدی شروع شد که به همین دلیل بعضی از برگزارکنندگان خود را به قسمتی که سقف داشته باشد رساندند، ولی مشاهده کردند که شهید خورشیدی تا آخر نماز در همان مکان خود باقی مانده بود و نماز را زیر باران خواند.
کد خبر: ۵۷۵۴۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
دوست شهید «عباس محوبیدختی» نقل میکند: «هر موقع شهیدی میآوردند، او برای دیدنشان میرفت. کفن را کنار میزد، خودش را روی تابوت خم میکرد و صورت شهدا را میبوسید. ما هم به تبع او این کار را میکردیم.»
کد خبر: ۵۷۵۴۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
پدر شهید تعریف میکند: «هم قاری بود و هم مداح، صدای بسیار زیبایی داشت، بسیار زودرنج و دارای روحیهای لطیف بود. زمان دبیرستان داور ثابت مسابقات قرآن بود اما در مسابقات شرکت نمیکرد، به همین خاطر...»
کد خبر: ۵۷۵۴۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
خاطرهای از شهید «ابراهیم سالاری جغین»
همسر شهید تعریف میکند: «آن سید جوان آمد و بچهی بیمارم را به دست گرفت و همراه شهید سوار ماشین شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم. بعد از لحظاتی خود را در برابر بیمارستان بزرگی دیدم که به رنگ سبز بود و...»
کد خبر: ۵۷۵۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۹
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
همرزم شهید تعریف میکند: «شجاعتش خیلی بالا بود و ابتکار عملش واقعا عالی بود. هوش خیلی بالایی داشت. آنقدر که بعد از چند جلسه کلاس درس را خوب یاد میگرفت و استاد به عنوان کمک مربی و استاد از او استفاده میکرد.»
کد خبر: ۵۷۵۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
قسمت نخست خاطرات شهید «ابوالقاسم جابرزاده»
همسر شهید «ابوالقاسم جابرزاده» نقل میکند: «زمان جنگ، تعدادی از مردم مناطق جنگزده، شهر و خانههایشان را ترک کرده و آواره شهرهای امن کشور شده بودند. قاسم که همیشه در کار خیر پیشتاز بود، کارتهایی را درست کرد و به جنگ زدهها داد و گفت: هرکدام از آنها آمدند، برایشان نیمبها حساب کنید.»
کد خبر: ۵۷۵۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
شهید «صحبت ترخان» غنایم بسیاری از عراقیها جمع آوری کرده بود به خاطر اخلاق و رفتار خوبش و سخت کوشی و شجاعتی که داشت همه وی را تحسین میکردند و بیشتر فرماندهان گردانها طالب وی بودند.
کد خبر: ۵۷۵۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۵
به مناسبت سالروز شهادت امام رضا (ع)؛
به مناسبت سالروز شهادت امام رضا(ع)، مراسم عزاداری به یاد شهید «احمد کموشی» برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۵۱۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
با هدف آشنایی نسل جدید با شهدا؛
دفترهای مشق سیمی با طرحهای شهدای شاخص استان قزوین چاپ و با هدف آشنایی نسل جدید با سیره شهدا در مدارس توزیع میشود.
کد خبر: ۵۷۵۱۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
مادر شهید «رمضانعلی وفائینژاد» نقل میکند: «گفت: برای جبهه خون میخوان! میخوام برم خون بدم! گفتم: بذار ماه رمضون تموم بشه. گفت: اینکه خونه! جون هم بخوان میدم!»
کد خبر: ۵۷۵۱۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
خاطرهای از شهید «خورشید خادمی ماشاری»
همرزم شهید تعریف میکند: «همهی کسانی که با او مراوده و حشر و نشر داشتند از اخلاقش راضی بودند. آزارش به کسی نمیرسید و موجبات ناراحتی کسی را فراهم نمیکرد. لباس شهادت واقعاً برازندهی او بود...»
کد خبر: ۵۷۵۱۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
همزمان با رحلت پیامبر اکرم(ص)؛
همزمان با رحلت پیامبر اکرم(ص) و سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع)، مراسم عزاداری در گلزار مطهر شهدای شهر قزوین برگزار شد.
کد خبر: ۵۷۵۱۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳