تاملي در وصيتنامه شهيد شمس‌الله عبدالملكي
نويد شاهد كردستان:وصيت نامه شمس الله عبدالملكى فرزند على اكبر عبدالملكى - دختر بس زايچه روستاى قلعه در 3 كيلومترى شهرستان قروه سننندج شماره شناسنامه 27 تارخ تولد 1342
اين وصيتنامه در دو قسمت مى نويسم :
قسمت اول : بنده .وقتى كه خود را شناختم انقلاب اسلامى ايران و محتواى آن را شناختم وهمچنين امام امت خمينى كبير را شناختم كه هدفش از بين بردن استكبار جهانى به سركردگى آمريكاى جنايتكار ويارى از مستضعفين ميباشد من از آن موقع بخود آمدم وگفتم بايد پيرو خط امام باشم واز هر كمكى دريغ نورزم از مال وجان 000 در راه الله ايثار كنم وبه جبهه ها عليه صدام و صداميان در جبهه هاى داخلى يعنى گروهكهاى داخلى (كردستان وگنبدو000) كه عوامل شرق وغرب مى باشند تا آخرين قطره خون خود بجنگم و اگر خداوند شاسيته داند بلكه شهيد شوم در راه قران و اسلام و حاضرم چندين هزار بار مراشهيد كنند و باز خدا مرا زنده كند و با كفار جنگ تا ظهور حضرت مهدى (عج) واين راه را ه امام حسين (ع) است و به فرموده امامان خمينى بت شكن به ارث به‌ما از انبيا و ائمه ومومنين رسيده بنده عاشق شهادت هستم خدايا شها دت نصيبم كن كه راه امام حسين و يارانش گم نشود . شهادتهاى امت شهيد پرور ايران در زمان انقلاب اسلامى ايران تاكنون چنان مشت محكمى بوده بر دهن شرق وغرب و عوامل داخلى و خارجى آنها كه خود را گم كرده انددر اين رابطه كه خود راآماده كردم كه پيرو خط قرآن وخط امام وخط سرخ شهادت شوم به سپاه پاسداران مراجعه كردم كه من حاضرم خدمت نمايم در اين باره در جواب گفتند اگر كلاس سوم راهنمايى داشته باشيد بهتر است بنده هم كلاس سوم نداشتم وگفتند پس بهتر است كه مدرك سوم را در دست داشته باشم ودر آن موقع گروه مقاومت‌در روستاى ما يعنى قلعه بودمن هم چون علاقه به اين (ارگان )مقدس دارم‌خود را به مسئول گروه مذكور معرفى كردم ايشان پذيرفتند وپس از آموزش نسبى اسلحه شبها به نگهبانى از روستا مشغول شدم در ضمن درس را نيز ادامه دادم وتا كلاس سوم رابدست آوردم وبه پدر ومادرم گفتم من مى خواهم به سپاه بروم وآن‌جا خدمت نمايم آنها در جواب به من گفتند كه بخوان وقتى كه ديپلم را گرفتى بعد به سپاه برو بنده گفتم حالاميروم به اميد خدا وندبه سپاه پاسداران قروه مراجعه كردم وبعد ازتحقيقات قبول كردن و ما وارد سپاه شديم به تعهد اينكه دو سال داخل سپاه خدمت كنم ولى كه حال كه دارم خدمت مى كنم غير ممكن است از سپاه بيرون بيايم تا پيروزى كامل اسلام بر كفر جهانى (انشاالله تعالى ).شهيد قلب تاريخ است .امام خمينى
وصيت به مادرم وپدرم وبرادرانم وخواهرانم وقومان وخويشان ومردم متعهد ايران دنيا .
چندكلمه اى به مادرم وپدرم وصيت :مادرجان اگر من شهيد شدم خوشحال شويد وافتخاركنيد كه چنين فرزندى تحويل جامعه داده ايد كه در راه حق عليه باطل شهيد شده است چنان رفتار كن كه دشمن به لرزه درآيند(از خود صبر وشكيبايى نشان ده )نميگويم گريه مكن ،گريه كن ولى گريه پنهانى كه دشمن شاد نشود .
پدر ومادر اگر شهيد شدم هميشه كارى كنيد كه خداوند ومعصومين از شما راضى وخشنودباشند كه بنده دنباله رو راه آنها مى باشم وبرادر كوچكم طورى بار آوريد كه در خط الله به حركت در آيد.
وصيت به خواهرانم شرافت وصغرا:خواهران اگر خداى عزوجل شهادت را نصيب كرد در برابر دشمن بى قرارى نكنيد زهراوار وزينب گونه صبر داشته باشيد .
وصيت
به برادرانم :
سفارش مى كنم هميشه در راه حق حركت كنيد وادامه دهنده راه من كه راه انبيا (دنباله رو انبيا)است باشيد .من همسر وبچه اى ندارم كه وصيت نامه اى براى آنها بنويسم وبجه هايم بگويم اگر شهيد شدم اسلحه مرا بدست بگيرند وسنگرمرا خالى نگذارند واگر همسردار شدم آن موقع وصيت نامه اى خواهم نوشت .
سفارش به دوستان وقومان ومردم مسلمان دنيا مخصوصا"مردم شهيد پرور ايران :آيا مگر نه اينكه انسان مى ميرد ؟آيا در رختخواب بميرد يا شهيد شود مانند امام حسين (ع)كه اسلام را زنده كرد آيا انسان همانطور مرگ طبيعى به سراغش بيايد وبميراند ؟يا به شهادت نائل آيد ؟كه شهادت راه انبيا بوده بر عليه نفاق وكفر وفسق ،خودتان قاضى شويد وقضاوت كنيد جه راهى بهتر است انتخاب كنيد ولى يك سفارش مرا قبول كنيد وآن اين است كه به شهدا وخانواده شهدا مخصوصا" بچه هايى كه هنوز نميدانند كه باباشان شهيد شده‌و داخل خواب وبيدارى بهانه بابا از مامانشان مى گيرند،بله دوستان ! هوشيار باشيد وگول نخوريد .
به اميد فتح كربلا وبه اميد پيروزى نهايى رزمندگان حق عليه باطل .
خدايا ،خدايا خمينى محفوظ دار تا انقلاب مهدى (ع) وسلام عليكم ورحمه الله شمس الله عبدالملكى
22/7/61
