شهید پاسدار - صفحه 9

شهید پاسدار
از توصیه‌های شهید «محمدعلی مشاطان»؛

دست از روحانیَّت مبارز و اصیلِ پیرو خط ولایت‌فقیه برندارید

همزمان با سالروز شهادت «محمدعلی مشاطان» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «ای مردم همیشه در صحنه باشید که الحمدلله هستید؛ دست از روحانیَّت مبارز و اصیلِ پیرو خط ولایت‌فقیه برندارید که این‌ها و خون شهدا باعث تداوم انقلاب مى‌شود ...»

شهادت 18 نفر در قله زردویی| روایتی از برادر شهید «تحسیم راوند»

برادر شهید «تحسیم راوند»، می گوید: شهید بسیار مهربان و دلسوز بود. برای یک مأموریت به قله زردویی اعزام می شوند که به همراه 18 نفر در این قله به شهادت می رسند.

خاطرات/ من می‌خوام زن بگیرم!

«بدون مقدمه گفت من می‌خوام زن بگیرم! تا این را گفت همان قُلپ آبی که سر کشیده بودم به گلوم پرید. چند لحظه‌ای نفسم بند اومد بالاخره با کلی سرفه و در حالی که ذکریا داشت پشتم را ماساژ می‌داد زبانم به کار افتاد و پرسیدم زن؟ حرف‌های خنده‌دار نزن ذکریا! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات مادر شهید مدافع حرم «ذکریا شیری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

به آرزویم نرسیدم!

برای اولین بار دیدم، حمید گریه کرد طوری که اشک‌هایش روی صورتش کاملاً جاری شد، علت را جویا شدم و حمید هم در حالی که اشک‌هایش را از صورتش پاک و ناراحتی‌اش را از این بابت بیان می‌کرد. جنگ تمام شد و من به آرزویم نرسیدم ...» ادامه این خاطره از خواهر شهید «حمید قزوینی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

حاج خانوم کمتر گریه کن!

«حمید به شوخی می‌گفت «عه حاج خانوم کمتر گریه کن!» تا این را می‌گفت یاد حرف راننده می‌افتادیم و می‌زدیم زیر خنده. رفتار و ظاهر حمید طوری بود که خیلی‌ها مثل این راننده فکر می‌کردند طلبه است یا آسید صدایش می‌کردند ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم «حمید سیاه‌کالی‌مرادی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

مادر شهید «ابوالفضل سقری‌ساز» آسمانی شد

قمر یزدی‌محمدی همسر جانباز «صادق سقزی‌ساز» و مادر شهید «ابوالفضل سقری‌ساز» آسمانی شد.
فرازی از وصیت‌نامه شهید «علی حاجی‌حسنی»؛

رفتم تا انقلاب را یاری کنم

شهید «علی حاجی‌حسنی» در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «با رضایت کامل به سوی جبهه‌های حق علیه باطل می‌روم تا مزدوران عراقی را سرکوب کرده و اسلام را پیدا نموده و انقلاب را یاری کنم ...»
از توصیه‌های شهید «شکرالله نوروزی»؛

پیروی از ولایت‌فقیه اطاعت عالمانه است

همزمان با سالروز شهادت «شکرالله نوروزی» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «بیایید پیرو ولایت‌فقیه باشیم، که اطاعت کورکورانه نیست؛ بلکه اطاعت عالمانه است ...»
فرازی از وصیت‌نامه شهید «محمدعلی زندیان»؛

امام را بهتر بشناسید زیرا نماینده امام زمان (عج) روی زمین است

شهید «محمدعلی زندیان» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد‌: «سفارش می‌کنم که امام را بهتر بشناسید؛ چرا که او نماینده امام زمان (عج) روی زمین است و بر ماست که به خدمت او همت گماریم و به فرمانش گردن نهیم ...»
برگی از خاطرات شهید بهتویی؛

اسلحه ناموس!

«هنگامی که مرا دید به طرفم آمده و اسلحه‌ام را تحویلم داد و سخن بسیار معناداری گفت که همیشه به یاد دارم ایشان فرمودند این اسلحه به‌معنای ناموس ما است مواظب ناموسمان باش ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

بوسه بر پای پدر شهید!

«شالباف به پدر شهیدی گفت پسر شما شهید شده اگه ممکنه در این حمله نباشید. اینجا بمانید و از وسایل بچه‌ها محافظت کنید. پدر شهید به وی گفت پسرم راه خودش را رفته،‌ من هم باید راه شهیدم را ادامه دهم و نباید جا بمانم. شالباف بعد از تمام شدن صحبت‌های پدر شهید، دست‌وپای او را بوسید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
فرازی از وصیت‌نامه شهید «قاسم صفری‌حسین‌آبادی»؛

خون حسین (ع) در رگ و پیام زینب (س)

همزمان با سالروز ولادت شهید «قاسم صفری‌حسین‌آبادی» در وصیت‌نامه‌ این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «خواهرانم! زینب‌گونه باشید و همیشه خون حسین(ع) در رگ و پیام زینب(س) بر لب داشته باشید. باید بگویم که حجاب اسلامى لازم است و حجاب تو، وقار توست ...»
از توصیه‌های شهید «حسین‌رضا قاسمی‌تبار»؛

برای پیشبرد اهداف اسلام و قرآن، راه شهیدان را ادامه دهید

شهید «حسین‌رضا قاسمی‌تبار» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد:« برای پیشبرد اهداف اسلام و قرآن، راه شهیدان را ادامه دهید و هر طوری که می‌توانید به اسلام و قرآن خدمت کنید تا من و تمام شهدا از شماها راضی باشیم ...»
فرازی از وصیت‌نامه شهید «عبدالله هاشمی»؛

ای جوانان پیرو خط رهبر باشید

همزمان با سالروز شهادت «عبدالله هاشمی» می‌خوانیم: «ای جوانان عزیز! پیرو خط رهبر باشید؛ نگذارید جنایتکاران و ابرقدرت‌ها به کار‌های شما دست پیدا کنند؛ چون آن‌ها پیرو شیطان هستند ...»

با آنکه درد می‌کشید هیچ نمی‌گفت!

«راننده آمبولانس گفت من تا اینجا مأموریت داشتم شما خودتان وسیله جور کنید و بروید. ما از آمبولانس پیاده شدیم و سوار یک بلیزر قدیمی شدیم. مصیب صندلی عقب نشست و پایش را روی صندلی دراز کرد. من هم جلو نشستم. در این رفت‌وآمد‌ها مصیب با اینکه درد می‌کشید هیچ نمی‌گفت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مصیب مرادی‌کشمرزی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
از توصیه‌های شهید «علی آقامحمدلو» به ملت؛

رهبر انقلاب را به عنوان ولی امر و نایب مهدی(عج) پشتیبانی کنید

شهید «علی آقامحمدلو» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد‌: «از امت حزب‌الله، بخصوص جوانان عزیز و غیور می‌خواهم که همیشه و در هر حال پشتیبان انقلاب اسلامی بوده، از رهبر انقلاب، به عنوان، ولی امر و نایب مهدی (عج) و فرمانده کل قوا، پشتیبانی کنند که مخالفت با او، مخالفت با امام زمان (عج) و قرآن و در نتیجه، مخالفت با خداوند است ...»
فرازی از وصیت‌نامه شهید «عیسی بیگدلی»؛

مساجد بهترین سنگر‌های مبارزه هستند، آن را خالی نکنید

در آستانه روز جهانی مساجد، در وصیت‌نامه شهید «عیسی بیگدلی» می‌خوانیم: «سنگر‌های خود یعنی مساجد را که بهترین سنگر‌های مبارزه هستند، خالی نکنید و مردم را به سوی مساجد بکشانید، چون مساجد کنونی هر یک دانشگاه و حوزه علمیه است ...»

پدر و مادر عزیزم حلالم کنید، فرصت خدمت کردن به شماها را نداشتم

شهید مستعلی قاسمی مرداد ماه 1365 در جبهه حاج عمران به درجه رفیع شهادت نایل آمد و بعد از یازده سال پیکر مطهرش به آغوش خانواده بازگشت، در فرازی از وصیت نامه اش می نویسد: پدر و مادر عزیزم مرا حلال کنید فرصت خدمت کردن به شماها را نداشتم تا خداوند از سر تقصیرات من بگذرد. در ادامه متن وصیت نامه تقدیم حضورتان می شود.
فرازی از وصیت‌نامه شهید «علی صادقی»؛

آرزویى جز شهادت ندارم

همزمان با سالروز ولادت شهید «علی صادقی» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «جز شهادت، آرزویى ندارم و اگر شهادت نصیبم شد، بدانید که کامیاب گردیده‌ام و این راه را خود برگزیده‌ام و اجبارى در انتخاب این راه نبوده است ...»

از خانواده شهدا خجالت می‌کشم!

«ورد زبانش این کلمه بود من از روی پدر و مادر شهدا خجالت می‌کشم چرا که بچه‌شان شهید شده و من راست راست جلوی آن‌ها راه می‌روم و می‌گفت خواسته‌ام این است که گلوله توپ بخورد و مرا پوت کنند تا هیچ آثاری از من باقی نماند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه