شهید دستواره - صفحه 2

شهید دستواره

شهید دستواره به روایت خواهر شهید

نويد شاهد:حال خوبي نداشتم. رفته بودم قدم بزنم. وقتي برگشتم، همسرم گفت: همين الان رضا تماس گرفت كاش زودتر برگشته بودي. گفتم: حالش خوب بود؟ گفت: زهرا خودت را آماده كن، از حرف هاي رضا معلوم است كه ديگر ماندني نيست.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه