خاطره شهيد قلی هوشيار «1»
شهيد «قلی هوشيار» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «يک شب که خواب بودم ناگهان نصف شب در ساعت 2الی3 آسايشگاه شلوغ شده بود، فورا بلند شدم تا همه میگويند گاز دودآور انداخته بودند...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.