شهید «حسین زمانی» در وصیتنامه خود نوشته است: امام حسين میدانست كه با بيعت كردن، تمام زحمت جد بزرگوارش و پدر نيرومندش كه برای اسلام و قرآن زحمت كشيدند از بين میرفت. وی با مبارزه و شهادت خود تمام دشمنان اسلام و قران را رسوا كرد و به مسلمين آموختند كه در مقابل اشرار چگونه بايد ايستاد و مقاومت كرد.
شهید «محمد برنجی» در وصیتنامه خود نوشته است: از آن روز بترسيد كه پرده ها كنار مي روند و نامه عمل آشكار شود آن روز خيلي سخت است خيلي خجالت بار است در درگاه خدا چه جوابي داريد.
شهید «احمد قاسم زاده» در وصیتنامه خود نوشته است: زندگی جهاد است در راه عقیده ی بندگان خدا. اینان از چه راهی به این جا راه پیدا کرده اند که هر لحظه برای انها در این دنیا بمانید سالی است و انسان وقتی که به حد کمال می رسید این دنیا برای او تنگ می شود.
شهید «رحیم دلفان» در فرازی از وصیتنامه خود آورده است: راه شهیدان و هدف آنان را هیچوقت از یاد مبرید که راه و هدف اینان همان راه و هدف حسین و اولیاء خداست.
در فرازی از وصیت نامه شهید «هادی نور امیری» آمده است: برادران عزيز از شما مىخواهم ادامه دهندگان راه شهدا باشيد و با لبیک گفتن به امام حسين و رهبر معظم انقلاب اسلامی در راه پيشرفت انقلاب مجدانه بكوشيد.
شهید «علی اکبر مدهنی» در وصیتنامه خود نوشته است: برادران یک موقعی به خودتان مغرور نشوید كه آنچه داريد از خودتان بوده. نه برادران، آنچه شما داريد، از اسلام و روحانيت اصيل است.
شهید «هاشم مرادی» در وصیتنامه خود نوشته است: خوشا به حال کسانیکه خداپسندانه جهاد کردند و خداپسندانه شهید شدند، خوشا به احوال کسانیکه تزکیه نفس کردند. خوشا به احوال پرهیزکاران و متواضعان و خاشعان.
شهید «حسین رضایی» در وصیتنامه خود نوشته است: شب گذشته خواب شهادتم را دیده ام و در این عملیات شهید می شوم، یک نوار کاست از حاج صادق آهنگران روی ضبط ماشین هست که خیلی آن را دوست دارم. وصیتم به شما این است که بعد از شهادتم، این نوار کاست را ببری و در حجله ای که برایم برپا می کنند پخش کنی.
شهید «رضا زینی وند» در وصیتنامه خود نوشته است: اگر چه دنيا زيبا و دوست داشتنی است و آدم را به طرف خودش میكشد، اما خانه پاداش الهی خيلی از دنيا زيباتر و خيلی بالاتر و با ارزشتر است.
خاطراتی از زندگی شهید «امیر حسین پاپی چشمه» به روایت مادرش؛
مادر شهید «امیرحسین پاپی چشمه» می گوید: یکی از نارنجک ها هنگام آموزش در شرف انفجار قرار گرفته که امیرحسین به لحاظ آموختن درس فداکاری و گذشت و ایثار جان در راه خدا که از برادرش هوشنگ یاد گرفته بود، خودش را بر روی آن نارنجک پرتاپ می کند تا آسیبی به دیگر بسیجی ها وارد نشود.
خاطرات شهید «نیازعلی گلخاتونبانی» به نقل از همرزم شهید؛
همرزم شهید «نیازعلی گلخاتونبانی» می گوید: قبل از آغاز عملیات نیازعلی خواب دسده بود خودش و سه نفر از همرزمانش شهید شده اند. وقتی عملیات آغاز شد هر چهار نفر آنها به شهادت رسیدند.
همرزم شهید «مسلم رضایی» میگوید: تانک از روبرو به سمت ما می آمد. له شدن و مرگ در پیش روی خویش متصور نمودیم. لحظات به سرعت می گذشت و تصمیم گرفته شده با زندگی و مرگ ما ارتباط داشت.
خاطرات شهید «اسماعیل هادیان» به نقل از همرزم شهید؛
همرزم شهید «اسماعیل هادیان» میگوید: اسماعیل با نماز اول وقت انسی جاودانه گرفت و در سایه نماز اول وقت اسماعیلوار به قربانگاه رفت و به آرزوی دیرینهاش که شهادت بود دست یافت.
شهید «سیدمصطفی میرشاکی» به یاد برادرش شهید «سیدجواد میرشاکی» نوشت: روزها از پی هم ميگذرند و فراموش میشوند اما ای برادركم ای كه تو را از همه چيز غير از هدفم بيشتر دوست دارم. هیچ چیزی تو را از ياد من بيرون نمي برد.