ناگفتههای جانباز "فصیحیرامندی" از ماه رمضان در اسارت؛
نوید شاهد - «مراسم روضه در آسایشگاه برگزار شد، نگهبان با شنیدن روضه حالش منقلب شده، به شدت گریه میکند و وظیفهاش را از یاد میبرد. لذا به یکباره دیدیم که افسر گشت عراقی جلوی درب آسایشگاه است، داخل آمد و گفت "بَه بَه دعا میخوانید و گریه میکنید الان پدرتان را در میآورم"، رفت و با تعدادی از نیروهای عراقی برگشت، آنها هر اسیری که چشماش اشکآلود بود به جرم گریه کردن کتک زدند ...» آنچه میخوانید روایت جانباز ۵۵ درصد و آزاده "فرجالله فصیحیرامندی" از سختیهای برگزاری مراسمهای مذهبی در دوران اسارت است که تقدیم حضورتان میشود.