زندگی نامه شهدا - صفحه 52

آخرین اخبار:
زندگی نامه شهدا

چهار روز تا شهادت

مادر شهید "عباسعلی پیرمرادی" نقل می کند که وی سوم مهر عازم جبهه شد و هفتم خبر شهادتش را به خانواده اش رساندند.او در واکنش به شهادت فرزندش می گوید: خدایا راضی ام به رضای تو، امانتی داده بودی که به سوی تو بازگشت.

آنچنان مشتاق شهادت بود که موقع رفتن می خندید

پس از اولین حمله زمینی عراق شروع شد او جزء اولین افراد گروه بود که برای جبهه ثبت نام کرد. فردای آن روز آمد و از ما خداحافظی کرد. نکته مهم اینجاست که وقتی مرا بوسید گفت مرا حلال کن چون من بر نمی گردم. همان هم شد؛ چون آنچنان مشتاق شهادت بود که موقع رفتن می خندید.

او چیزی ورای تصور بود

شهید " شهید اسماعيل پيمانگو " در محل کار خود دست به توزیع اعلامیه هایی که در پاریس منتشر می شد زد. کسی باور نمی کرد که توزیع این اعلامیه ها کار او باشد، زیرا ظاهرش او را انسانی بی تفاوت در مقابل اتقاقات سیاسی نشان می داد اما درون او چیزی غیر از این بود.

شهید "غلامرضا توکلی" : من امانتی بیش نیستم

شهید "غلامرضا توکلی" در آخرین دیدارش با خانواده قبل از اعزام به آن ها چنین گفت که من از بیت المال تغذیه کردم و باید به وطنم خدمت کنم تا وجدانم راحت باشد. اگر من تا یک ماه دیگر برنگشتم بدانید که شهید شده ام. من امانتی بیش نزد شما نیستم.

خداحافظ فرمانده

شهید "تیمور بابایی" به عنوان ستوان یکم ارتش در جبهه حضور یافت. بر اثر اصابت ترکش به بدن، به لقای پروردگار خود پیوست. او فرمانده ای با لیاقت و شجاع بود که لحظه ای در وظیفه خود سستی نکرد.

دفاع مهم تر از تحصیل من است!

با اینکه شهید "غلامرضا بیک محمدی درمنی" علاقمند به ادامه تحصیل بود، ولی مسئله جنگ را مهم تر از آن تشخیص، دفاع از میهن اسلامی را سرلوحه کارهای خود قرار داد و خود را زودتر از موعد مقرر به سربازی معرفی کرد.

15 روز انتظار تا ابد...

شهید "عماد آرم" در آخرین نامه خود به خانواده اش از بازگشتش در 15 روز دیگر خبر داد. چند روز به بازگشتش مانده بود که در حال رساندن وسایل امداد، بر اثر اصابت گلوله برای همیشه در جبهه ها ماند.

مادر شهید امیری: امیدوارم پسرم با شهدای کربلا محشور شود

شهید "محسن امیری قهی" دو مرحله به جبهه اعزام شد. زمانی که خبر شهادتش را برای خانواده اش آوردند، مادرش او را دعا کرد که با شهدای کربلا محشور شود.

جستجوگری خستگی ناپذیر

شهید "امیر ابراهیم دربندی" در تمام طول عمر خود دنبال گم شده ای در لا به لای کتاب ها برای تسلای روح مذهبی اش کشیده می شد. پس از ازدواج با آشنایی که از مسیر جلسات مذهبی با روحانیون پیدا کرد، به صورت گسترده تری آموزش فرهنگ اسلامی را در پیش گرفت.

من به زودی شهید می شوم!

یکی از ویژگی های "نادر اعظمی" به نقل از همسرشان این بود که شهادتش به او الهام شده بود و در روزهای آخر همیشه به همسرش می گفت که من هرچه زودتر شهید خواهم شد؛ چنین هم شد.
مروری بر زندگی شهيد يزدان دوست؛

شهیدی از خادمین شهدا

ناصر عصر های روز پنج شنبه زودتر از همه به گلزار شهدا می رفت. آب و جارو را برمیداشت و گلزار شهدا را تمیز می کرد. ناصر به خادم گلزار شهدا معروف شده بود.

خدمت سربازی در جهادسازندگی را با علاقه انتخاب کرد

جهادگر شهید "نبی اله صیفی" با توجه به اینکه علاقه زیادی به جهاد سازندگی داشت برای گذران خدمت سربازی به جهاد سازندگی پیوست و صادقانه در گردان امام حسن مجتبی ( ع ) در منطقه پاوه انجام وظیفه کرد.
مروری بر زندگی شهید ابوالاحراری؛

جانبازی مبارز بود

شهید ابوالاحراری در اولین اعزام با اصابت ترکش خمپاره به پای راست مجروح و پانزده روز در بیمارستان اصفهان بستری شد. حمید رضا با وجودی که پایش در گچ بود و با دو عصا حرکت می کرد و خیلی ناراحت بود که از دوستانش جا مانده، به بسیج سپاه و اتحادیه می رفت تا تبلیغ و فعالیت کند. پس از بهبودی باز به قم رفت و تحصیلات خود را ادامه داد.

شهید اختری: در راه خدا، سستي نشان ندهيد

شهید اختری در فرازي از خاطراتش مي نويسد: از دادن قرباني به درگاه باري تعالي دريغ نورزيد و از قضا و قدر الهي نهراسيد. در ميدان جنگ، در راه خدا، سستي نشان ندهيد.

شهدا مظهر عشق و پاکي اند

این شهدا هستند که راه صحيح زيستن را در اين دنيا بعد از پيامبر و امامان به ما مي آموزند . آنها به ما ياد دادند که مي شود در اين بحبوحه زندگي سخت، درست و با هدف زيست. در ادامه زندگی نامه شهید "علی آریایی" را با هم می خوانیم.

مروج فرهنگ شهادت

شهید "اسماعیل بیک دامغانی"همیشه مردم را بر علیه رژیم طاغوت هدایت می‌کرد. او از افراد انقلابی و متعصب بود و فرهنگ شهادت را ترویج می داد و دست آخر هم خود شربت شهادت نوشید.
همراه با شهدای نوجوان

با سرنوشت نمی شود جنگید

18 سال بیشتر نداشت، با وجود سن کمش فعالیت سیاسی و انقلابی داشت. تازه داماد بود و روز های آخر در خانه حنا به دست و پایش بست و راهی جبهه شد. او عاشق و شیفته شهادت بود.

شهید غلامعلی اسدی: ما همه وظیفه داریم از وطن خود دفاع کنیم

شهید اسدی با شروع جنگ تحمیلی سعی در متقاعد کردن خانواده و دوستان خود داشت؛ بارها به آن ها گفته بود که مگر خون ما از جوانانی که در راه وطن و برای اسلام کشته می شوند رنگین تر است؟ ما هم باید برویم و اسلام را نجات دهیم، ما همه وظیفه داریم که از کشور و آب و خاک وطن خود دفاع کنیم.

شهیدی که در محرم جام شهادت نوشید

شهید "محمدرضا صمد زاده" متولد زاهدان بود و بعنوان سرباز ارتش وارد جبهه شد، او در محرم سال 61 شربت شهادت نوشید و آسمانی شد.
مروری بر زندگی شهید مصطفی زاده؛

تولد محرم شهادت عصر عاشورا

شهید محمدحسن مصطفی زاده در 18 محرم سال 1345 به دنیا آمد. او دانش آموز کلاس سوم راهنمایی بود که جنگ شروع شد. علاقه اش به جنگ موجب شد تا او را از درس خواندن را رها کند و به جبهه برود...
طراحی و تولید: ایران سامانه