تاریخ شفاهی - صفحه 9

تاریخ شفاهی
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی«روح اله جاسمی»

بعد از 10 سال اسارت، با سَربلندی به ایران بازگشتیم

«روح‌اله‌جاسمی»،‌ می‌گوید: دوم مهرماه 1359 حمله سراسری دشمن بعثی آغاز شد و ناخودآگاه متوجه شدیم که دشمن به کشور هجوم آورده است. ما را به منطقه دشت ذهاب انتقال دادند. آمادگی جنگ را نداشتیم که در نهایت تعدادی از ما اسیر و تعدادی هم شهید شدند. من به مدت 10 اسیر بعثی‌ها بودم و با سر‌بلندی به ایران بازگشتیم.
خاطرات شفاهی همسر شهید ابراهیم مسن آبادی؛

روزی که خبر از قریب الوقوع بودن انقلاب داد

شمسی فراهانی از اهالی روستای ویسمه و همسر شهید "ابراهیم مسن آبادی" در اهمیت روحیه انقلابی همسرش و تاثیر قرآن در زندگی آنها و تربیت فرزندانش خاطراتی گفتند و از روزی یاد کرد که همسرش برای کسب تکلیف به خدمت آیت الله گلپایگانی رسید و ایشان از قریب الوقوع بودن انقلاب گفتند و شهید مسن آبادی بعد شنیدن این خبر عکس شاه را از دیوار کند و عکس امام را به دیوار زد.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

توصیه شهید توجه به امر ولایت و دوری از نفاق بود

مادر شهید "ابوالفضل حسین خانی" در خاطراتی از اخلاق و رفتار نیکوی فرزند شهیدش گفت: «او در اخلاق و رفتار بسیار خوب بود و با همه بسیار خوب وقتی می دید رفقایش در جبهه شهید شده اند طاقت ماندن نداشت و بسیار سفارش میکرد که گوش به حرف منافقین ندهید و تنها به امر رهبری توجه داشته باشید ».
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

رفتن به جبهه برایش یک واجب دینی شده بود

پدر شهید "عبدالرضا جودکی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «عبدالرضا از کودکی بسیار علاقه به مسجد داشت و همیشه همراه من به مسجد می آمد. انقلاب و جنگ تحمیلی که شروع شد با اینکه دو برادرش جبهه بودند، او هم خودش ثبت نام کرد و راهی جبهه شد. با اینکه سن و سالی نداشت ولی به این عقیده رسیده بود که رفتن جبهه بر او واجب دینی است.»
تاریخ شفاهی همسران شهدا:

برای نجات همرزمش برگشت و درکنار هم شهید شدند

همسر شهید گرانقدر «کریم قهرمانی» اینگونه سخن می‌گوید: زمانی که خبر شهادت همرزم شهیدش را برایش گفتند از فرمانده چندین بار اجازه خواست که برگردد و پیکر همرزمش را برگرداند. پس از اصرار فراوان و جلب رضایت فرمانده رفت و در کنار همرزمش به شهادت رسید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

افتخار می‌کنم که با شهادتت آرامش را برایمان آوردی

مادر شهید گرانقدر «سیف الله اسماعیل زاده» اینگونه سخن می‌گوید: زمانی که می خواست برای آخرین بار از منزل بیرون برود به سمت من برگشت و گفت: مادرجانم لطفا بعد از شهادتم برایم گریه نکنید من به راهم آگاهم و می دانم به شهادت می رسم. من هم گفتم نه پسرم تو برای آسایش ما به میدان می روی و من خیلی خوشحالم.

فیلم مصاحبه با فرمانده گردان کمیل «شهید فیروز سرتیپ نیا»

نوید شاهد لرستان کلیپی از مصاحبه با فرمانده گردان کمیل «شهید فیروز سرتیپ نیا» را تقدیم علاقمندان می‌کند.
همزمان با میلاد پیامبر اکرم «ص»؛

جشنواره بین‌المللی موسیقی ایثار «نوای مهر» در خرم‌آباد برگزار می‌شود

همزمان با میلاد پیامبر اکرم «ص» و امام حسن مجتبی «ع» جشنواره بین المللی موسیقی ایثار «نوای مهر» در استان لرستان برگزار می‌گردد.

مادر شهید «جلال ابراهیمی» آسمانی شد

مادر شهید «جلال ابراهیمی» دار فانی را وداع گفت.
تاریخ شفاهی همسران شهدا؛

دعا برای شهادتش را از یک فقیر خواسته بود

همسر شهید «رحمان پوردهقان» می گوید: همسرم چند روز قبل از شهادتش یک فقیر را می بیند و تا جایی که در توانش بوده به او کمک می کند و می گوید؛ برای شهادتم دعا کن. همسرم آدم بزرگ و پاکی بود. از وصف او گفتن واقعاً سخت است.
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛

آرزو دارم که در راه خدا و مسیر امام شهید شوم

مادر شهید «موسی مراد نوروزی» در بیان خاطرات فرزندش می گوید: اخلاق و رفتار پسرم خیلی خوب بود. انقلاب را دوست داشت. زمانی که به جبهه می رفت روزه می گرفت. می گفتم: پسرم بگذار ماه رمضان تمام شود بعد به جبهه برو ولی او می گفت: من آرزو دارم در راه خدا و در مسیر امام شهید شوم. اگر شهید شدم باید افتخار کنی و غمگین نباشی.
تاریخ شفاهی همسران شهدا؛

دوست داشت دختری داشته باشد که نامش را زینب بگذارد

همسر شهید «ولی اله عبدالهی» میگوید: همسرم خیلی اولاد دوست بود. همیشه میگفت؛ کاش دختری داشته باشم که نامش را زینب بگذارم چون زینب مادر، دختر و خواهر شهید است.

گزارش تصویری/ اجلاسیه «شهیدان افلاکی، علمداران ظهور» برگزار شد

کنگره ملی ۶۵۵۵ شهبد استان لرستان با عنوان «شهیدان افلاکی، علمداران ظهور» با حضور مسئولین کشوری و استانی و خانواده معظم شهدا و ایثارگران در دهکده مقاومت حمزه سیدالشهدا خرم آباد برگزار شد.

آلبوم تصاویر شهدای روحانی استان لرستان

استان لرستان در طول هشت سال دفاع مقدس و پس از آن ۶۴ شهید روحانی تقدیم انقلاب نموده است که در ادامه تصاویر این شهیدان گرانقدر را می بینید:

کنگره ملی ۶۵۵۵ شهید استان لرستان در خرم‌آباد برگزار می‌شود

به یاد ۶۵۵۵ شهید استان لرستان، کنگره ملی این شهدای عزیز در خرم آباد برگزار می گردد.
گفتگوی تصویری با مادر شهید«حشمت ایمانی»

فرزندم، علاقه زیادی به سپاه و ارتش داشت

«نوربانو چاوشانی» می‌گوید: فرزندم، پدرش را از دست داده بود، به او می‌گفتم تو سرپرست ما هستی اگر بروی بدون تو چه کار کنیم. علاقه زیادی به سپاه پاسداران و ارتش داشت. برای آزمون در این ارگان‌ها شرکت کرد و با خوشحالی به منزل آمد و گفت: بالاخره وارد نظام شدم که در همین راه هم به شهادت رسید.
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛

برادرهایم در جبهه دارند کشته می‌شوند، نمی‌توانم بمانم

مادر شهید «حسن غلامی» می‌گوید: پسرم می‌گفت؛ مادر اگه غذا را خوب خوردید و گفتید الحمدالله سیر شدیم اینجور نیست، باید حتما به فکر کسی که ندارد باشید و به او کمک کنید. می‌گفت؛ باید بروم. گفتم نرو، گفت نمیتوانم بمانم، برادرهایم در جبهه دارند کشته می‌شوند من چطور در خانه بمانم؟!
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛

پسرم دست بوس من و پدرش بود

مادر شهید «محمدابراهیم امیدی» می گوید: ابراهیم خیلی خوشرو بود. با اینکه نامزد داشت اما مدام به جبهه می رفت، هر زمان از بیرون می‌آمد دست من و پدرش را می‌بوسید و می‌گفت: شما کار نکنید، تا من را دارید غم نداشته باشید.

مواظب فرزندانمان باش که من برای شهادت به میدان میروم

همسر شهید گرانقدر «اوروج قهرمانیان» اینگونه سخن می‌گوید: روزی به نزدم آمد و گفت؛ وضعیت مملکت خیلی نگران کننده است و ما باید برای محافظت به میدان برویم. تو از فرزندانمان به خوبی نگهداری کن چون من برای شهادت به میدان می‌روم.
گفتگوی تصویری با همسر شهید«رسول جعفری»

رسول، شهید شد تا جان دوستش را نجات دهد

«خلاصه زائری»، می‌گوید: برادران شهید نیز پاسدار بودند. در‌گیری‌ها در شهرهای مرزی شروع شده بود. رسول هم مانند دیگر برادرانش تفنگ خود را برداشت و برای مبارزه آماده شد می‌خواست از آب و خاک ایران دفاع کند. زمانی که خبر شهادتش را آوردند به ما گفتند رفته بود دوستش را نجات دهد که خودش شهید می‌شود.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه