واگويه اي از سركار خانم كافيه خرده فرزند شهيد سليمان خرده
![](/files/fa/news/1396/6/19/127041_891.jpg)
هماي خوشبختي
سلام پدر! سلام اي غزل ناب هستي! اي يادآور خاطرات خوب كودكيام! اي لالهي سرخگون كربلاي عشق. چه زود رفتي و مرا با غمهايم تنها گذاشتي، آخر من بدون تو با چه كسي درددل كنم كه به هر سو مينگرم، جز مادر و خواهر مهربانم محرمي بر اسرار خود نمييابم. من وقتي كه هنوز به دنيا نيامده بودم، تو را از دست دادم و حال پانزده سال است كه تو رفتهاي و من بيپدر شدهام. باور ميكني كه من اين پانزده سال در حسرت ديدن تو مثال يك شمع ميسوزم و آب ميشوم؟
پدر خوبم! اي دلاورم! وقتي همكلاسيهايم از پدرشان حرف ميزنند، گرچه ميدانم تو با نهايت افتخار پا در سرزمين عشق و حماسه گذاشتي و در سختترين شرايط از هدف و عقيدهي مقدسي كه داشتي دست نكشيدي و به فرمودهي شهيد مظلوم بهشتي راست قامتانه جاويد تاريخ هم ماندي، اما باز به خاطر دوري تو از خانواده و داغ سنگين هجران جانسوز هماي خوشبختيام، در خلوتي مثال خلوت شمع ميسوزم و بغض راه گلويم را ميبندد.
من كه پدرم را از دست دادهام ميدانم كه پدر تا چه مقدار در زمينه صاف و شادكامي خانواده ميتواند نقش داشته باشد.
پدر! اي عزيزتر از جانم گرچه تو زندهاي و ما را ميبيني اما كاش ميشد تا من هم حتي براي يك لحظه هم كه شده تو را ميديدم و چهره زيبا و گلگونهي تو را غرق بوسه و مهرباني ميكردم.
پدر! تو و تمام شهداي راه اسلام عند ربهم يرزقونيد و پيش خداي خود روزي ميخوريد.
پدر جان! هيچ وقت فراموشت نميكنم و ادامهدهندهي راه پاكت خواهم بود.
كافيه خرده فرزند شهيد سليمان خرده
از شهرستان كامياران