خاطره
شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۴
پدر به فاصلۀ چند درخت بلند و سرسبز همراهی کردم و باز هم تکرار نمود که باید بروم. به یکباره پاره ای نور شد و از لابلای درختان به آسمان رفت...
نوید شاهد کردستان:

شهید جعفر محمد ویسی


فرزند: محمد کریم

ولادت: ۱ ̷ ۷ ̷ ۱۳۳۴

محل ولادت: روستای دولاب سنندج

شغل: بسیج ویژه

تاریخ شهادت: ۲۸ ̷ ۱۲ ̷ ۱۳۶۰

محل شهادت: روستای دولاب سنندج

نحوۀ شهادت: درگیری با ضدانقلاب و اصابت گلوله

محل دفن: روستای دولاب سنندج


در خانواده ای مذهبی و در روستای دولاب سنندج دیده به جهان گشود. پدر و مادرش محمد کریم و حبیبه نام داشتند و به کار کشاورزی و باغداری مشغول بودند. به دلیل نبود امکانات تحصیلی درآن دورۀ روستاها بیشتر از حد خواندن و نوشتن نتوانست درس بخواند.

اوایل جوانی ازدواج نمود که ثمرۀ آن سه فرزند(دو دختر و یک پسر) است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اشغال کردستان توسط گروهکهای ضدانقلاب، با هدف دفاع از دین مبین اسلام و همچنین نظام نوپای اسلامی متعلق به تمامی مستضعفان و محرومان، به عنوان بسیج ویژه به سپاه پاسداران پیوست و مسلح گردید. وی در جریان حملۀ گسترده ضدانقلاب به روستای دولاب و درگیری با آن ها هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهداء آسمانی هستند

چندین بار پدرم را در عالم رویا دیده ام. همیشه غرق نگاه مهربانش می شدم. یک شب که باز هم با پدرم بودم، بعد از کلی گشت و گذار و شادی گفت : دخترم کار دارم. همیشه هنگام خداحافظی کردن از من، این جمله را بر زبان می آورد. گفتم نه پدر! من دستت را ول نمی کنم. پدر به فاصلۀ چند درخت بلند و سرسبز همراهی کردم و باز هم تکرار نمود که باید بروم. به یکباره پاره ای نور شد و از لابلای درختان به آسمان رفت.

از خاطرت خانم لیلا حمه ویسی، فرزند شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده