زندگي نامه
و مشیت الهی بر آن شکل گرفت که هر چهار نفر در روز جمعه در حالی که پدر پس از یک هفته کار خستگی ناپذیر در کنار خانواده به استراحت می پرداخت همگی بر اثر حمله هوایی دشمن در بیست و دوم بهمن ماه سال 1365 شربت گوارای شهادت را نوشیدند...
نويد شاهد كردستان:


شهیدان معظم:

سالار الماسی و شهیده فریبا یعقوبی و دو فرزند دلبندشان شهیدان صامت و میلاد الماسـی

به معنی واقعی کلمه سالار بود و در کمال جوانمردی حاجات نیازمندان را در حد توان بر آورده می کرد همواره لبخندی ملایم بر لب داشت و با روی گشاده با مردم روبرو می شد همه اهل شهر که او را می شناختند از صمیم قلب دوستش می داشتند و او هم دوستدار مردم بود در هیجدهم خرداد ماه سال 1338 در شهر قروه در خانواده ی بنام و اصیل قروه ای دیده بجهان گشود. پدرش علی اکبر از مردان سر شناس شهر بود و مادرش شهیده فرخنده یعقوبی به تقوا و پاکدامنی شهرت داشت. با سپری شدن ایام کودکی تحصیلات ابتدائی را در یکی از دبستانهای شهر به اتمام رسانید و به مقطع بالاتر راه یافت . در مقطع راهنمائی از ادامه تحصیل باز ماند و در کنار سایر اعضای خانواده به کار مشغول شد در آستانه دهه شصت با دختر دایی خود که دختری نجیب و با نزاکت بود ازدواج نمود همسرش فریبا یعقوبی نام داشت. فریبا حدود شش سال از سالار کوچکتر بود و در سال 1344 در همان شهر قروه به دنیا آمده بود پدرش غلامرضا و مادرش جیران ورمقانی نام داشت فریبا هم تا اول دبیرستان درس خوانده بود و علاوه برتحصیل علم در حرفۀ خیاطی و گلدوزی مهارتهای لازم را پیدا کرد اولین فرزندشان در سال 1361 دیده بجهان گشود و او را صامت نام نهادند وجود صامت گرما بخش زندگی آنان شد و هر دو در تربیت و بزرگ نمودن او می کوشیدند که خیلی زود سه سال گذشت و در سال 1364 برادر صامت به دنیا امد و نام میلاد را برای او انتخاب کردند میلاد یکسال داشت و پدرشان سالار چند سالی بود که در معدن سنگ قروه کار می کرد و با تمام وجود به زندگی اش علاقه مند بود و به همسر و دو فرزندش عشق می ورزید با وجود کار سنگین در معدن هرگاه به منزل می آمد با روی خوش با اهل خانه روبرو می شد و خانواده هم به گرمی از او استقبال می کردند و مشیت الهی بر آن شکل گرفت که هر چهار نفر در روز جمعه در حالی که پدر پس از یک هفته کار خستگی ناپذیر در کنار خانواده به استراحت می پرداخت همگی بر اثر حمله هوایی دشمن در بیست و دوم بهمن ماه سال 1365 شربت گوارای شهادت را نوشیدند و در کمال مظلومیت و میان حزن و اندوه مردم شهید پرور شهر پس از تشییع پیکرهای خونین آنان در گلزار شهدا آرام گرفتند به حیات ابدی و«عند ربهم یرزقون» دست یافتند.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده