اولين خصيصه‌اي كه با شنيدن نام حاجي سعيد در ذهن همه كساني كه او را مي‌شناختند متواتر مي‌شود مهرباني و سادگي اوست. حاجي بسيار ساده و بي‌تكبر بود؛

 

شهيد حاج سعيد توفيقي

(1369-1327 ه.ش)

شهيد حاج سعيد توفيقي در سال 1327 در روستاي اشكفتان از توابع بخش نران سنندج به دنيا آمد. تا پايان مقطع ابتدايي درس خواند. در همان سال‌ها پدربزرگوار خود را از دست داد و نان‌آور خانواده شد. بعدها در شوراي روحانيت شعبه شهرستان سنندج به فراگيري علوم اسلامي پرداخت. طبق گواهي آن شورا، او در حد سطح بوده است كه معادل فوق سيكل مي‌باشد. در زمان سلطنت منحوس محمدرضا شاه پهلوي به علت علاقه‌اي كه به كارهاي نظامي داشت وارد ارتش شد. اما به خاطر مشاهده‌ي اوضاع نابسامان كشور و مسئولين نظامي رژيم پرداخت و چون نتوانست فشار روحي ناشي از اعمال خشونت رژيم با مردم ستم‌كشيده را تحمل نمايد به كشور عراق پناهنده شد. لكن دولت عراق از پذيرفتن او خودداري كرد و او را تحويل مقامات دولت ايران داد.

به اين ترتيب او به 4 سال حبس محكوم شد. پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و پيدايش گروهك‌هاي ضدانقلاب در سنندج به مقابله با آنان برخاست. بعد از تأسيس سازمان پيشمرگان مسلمان كرد شاخه‌ي سنندج، مسئول اطلاعات آن سازمان شد. در سال 1361 كه بسيج مستضعفين در سراسر كشور به سوي تشكل و نظم خاصي پيش مي‌رفت، مسئوليت بسيج بازار شهرستان سنندج را پذيرفت. در سال 1363 به ميدان جهاد بازگشت و براي پاكسازي روستاهاي سنندج از لوث نيروهاي ضدانقلاب قدم پيش گذاشت در سال 1366 به سمت فرماندهي گردان ضربت حضرت رسول(ص) شهرستان سنندج منصوب شد. در سال 1368 با توجه به وفور تجارب كاري و نيز وجود ارتباط معنوي با مردم، از سوي سپاه به فرمانداري شهرستان سنندج مأموريت يافت و مسئول رسيدگي به شكايات مردم در آن فرمانداري شد. در تاريخ 7/7/69 هنگامي كه از فرمانداري برمي‌گشت جلوي در منزل خود توسط نيروهاي ضدانقلاب ترور شد و به شهادت رسيد. از شهيد توفيقي 1 فرزند دختر و 1 فرزند پسر به يادگار مانده است. مزار مطهر شهيد در گلزار شهداي شهرستان سنندج (بهشت محمدي) مي‌باشد.

سيري در خصوصيات شهيد:

اولين خصيصه‌اي كه با شنيدن نام حاجي سعيد در ذهن همه كساني كه او را مي‌شناختند متواتر مي‌شود مهرباني و سادگي اوست. حاجي بسيار ساده و بي‌تكبر بود؛ به نرمي و عطوفت رفتار مي‌كرد؛ هميشه سعي داشت كه كسي را از خود نرنجاند. خيرخواه بود و از اينكه دوستان و همرزمان او به پيشرفتي دست مي‌يافتند احساس خوشحالي مي‌كرد؛ وقتي كه اندكي قبل از شهادت او تعدادي از همرزمانش راهي دانشگاه بودند از خوشحالي در پوست خودش نمي‌گنجيد. حاجي سعيد مبارزي شجاع و رشيد بود؛ او رشادت خود را با احساسي نرم و روحي پرعاطفه عجين مي‌ساخت. حاجي نقاشي بود با احساس و داراي آثار زيبا و دل‌انگيز؛ وقتي نقاشي‌هاي زيباي حاجي را مي‌بيني باور مي‌كني كه روحيه‌ي عرفاني و معنوي حاجي از روح بلند او سرچشمه مي‌گيرد. او قهرمان جبهه‌هاي نبرد بود؛ شلمچه او ر مي‌شناخت؛ سنگرهاي بانه و مريوان و نيز كوه‌هاي سر به فلك كشيده كردستان به شجاعت و اخلاص حاجي ايمان داشتند؛ خاكريزها، سنگرها، تكه موكت‌هاي پوسيده شده با آواي دلنشين قرآن او آشنا بودند. حاجي مرد مبارزه و عشق به مردم بود؛ هر جا كه مي‌رفت اخلاص و صداقت به ياري او مي‌شتافت. حاجي در روستاها، هم رزمنده بود و هم مربي؛ او سنگرها و مقرهاي مبارزه را به كلاس‌هاي درس مبدل كرده بود. از خدمت به برق‌رساني گرفته تا رسيدگي به امور بهداشت مردم جزو وظايف او شده بود.

هميشه بخشي از وقت خود را صرف همكاري با جهادسازندگي مي‌كرد. او خود روستايي بود؛ به روستايي بودن افتخار مي‌كرد و درد روستاييان را مي‌فهميد.

فرازي از وصيت‌نامه شهيد:

از فرزندانم خواهانم در زندگي پاك و باشرافتمندي زندگي نمائيد و در تمام عمر خود يك مسلمان متعهد باشيد و فرايض ديني و مذهبي خود را تمام و كمال انجام دهيد چون تنها مكتب اسلام و قرآن است كه آدميت را به اوج كمال مي‌رساند و لاغير.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده