نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - اداره
معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با صدور پیامی درگذشت مرحوم «حاج محمد حسن حسن ملائکه زاده» پدر شهیدان سرافراز «حسن رضا، فرزانه و منصوره حسن ملائکه‌زاده» را تسلیت گفت.
کد خبر: ۵۶۸۵۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۳۱

مرحوم "حاج محمدحسن ملائکه زاده" پدر شهیدان والامقام "فرزانه، حسن رضا و منصوره حسن ملائکه زاده " از استان خوزستان شهرستان دزفول دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۸۵۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۳۱

مادر شهیدان «علیرضا، حمیدرضا و محمدرضا پرورش» به فرزندان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۸۵۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۳۱

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمد پورصابری(شنبول)» می گوید:آخرین‌باری که می خواست به جبهه برود از من خواست تا بند کفشهایش را برایش ببندم، من هم شروع کردم به بستن بند کفشهایش در آخر دستانم را بوسه زد و گفت می خواستم مطمئن شوم که کاملا رضایت داری که من بهجبهه بروم و مرا در آغوش کشید و برای اولین بار گریه کرد.
کد خبر: ۵۶۸۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۱

به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر؛
شهید محمد پور صابری(شنبول)در دوران نوجوانی همچون دیگر همس و سالانش به مبارزه با رژیم پهلوی مشغول بود به گفته اطرافیانش در روزهای قبل از انقلاب، در زمانی كه ذكر نام امام عزيز و رهبر انقلاب پايه های متزلزل شاه قلدر و احمق را فرو می ريخت در سفری به قم مقداری نوار و عكس امام را خريداری می کند تا به همراه خود برای بچه های مسجد در دزفول بیاورد آن روزها حمل اینگونه وسایل بسیار خطرناک بود اما این جوان شجاع و نترس در قطار به گونه ایی صحنه سازی کرد تا کسی متوجه نشود و توانست جان خود را در مقابل دژخيمان شاه نجات دهد. در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۸۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۹

به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر؛
نوید شاهد خوزستان تصاویری از دست‌خط شهید «محمد پور صابری» از شهدای دوران دفاع مقدس را منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۶۸۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۹

به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر؛
شهید محمد پورصابری(شنبول) در بخشی از وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «ضامن پيروزی ما مسلمانان ايمان واخلاص ماست، پدر و مادر و… از شما می خواهم كه هميشه و همه وقت پشتيبان اسلام، قرآن، امام رهبر عزيزمان خمينی كبير، اين قلب تپنده امتمان باشید و تنهایش نگذاريد و هميشه دنباله رو روحانيت اصيل باشيد...‌» در ادامه وصیت‌نامه این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۸۴۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۹

به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر
«زمانی که خبر آزادی خرمشهر در عصر سوم خرداد از تلویزیون اعلام شد، من و محسن برادر کوچکترم پای تلویزیون نشسته بودیم و خوشحال از دیدنش به همدیگر می گفتیم: «هر وقت از جبهه برگشت بهش میگیم که تلویزیون نشونش داده!» اما مادرم حال و روز دیگری داشت ...»در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان خواهرش «رضوان پور صابری»در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۸۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۹

به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر؛
مجموعه تصاویر شهید «محمد پورصابری(شنبول)» متولد شهرستان دزفول و از شهدای بسیجی هشت سال جنگ تحمیلی است که توسط پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد خوزستان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۶۸۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۹

«اگر شهید شدم و می خواستید برایم زندگینامه بنویسید تاریخ تولدم را ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی بنویسید نه تاریخ تولد شناسنامه ای ام چون من با انقلاب متولد شده ام و از امام خمینی روح گرفته ام» این گفته شهید صفر صفری حلاوی است. در ادامه شرحی از زندگینامه این شهید والامقام را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.
کد خبر: ۵۶۸۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۳

«ناگهات مجید وارد حیاط مسجد شد. همه نگاه‌ها به سمت او رفت. مجیدی که همیشه لبخند به لب داشت با دوچرخه از درب مسجد وارد شد اما این بار از لبخند که خبری نبود، بلکه برافروختگی و عصبانیت عجیبی در چشم ها و چهره‌اش موج می‌زد. کنجی ایستاد و فریاد زد: «اگر ما کریم را نداریم خدای کریم را که داریم. اگر او را از دست داده‌ایم، برای فراق او نباید گریه کنیم، بلکه به حال خودمان باید گریه کنیم که جا مانده‌ایم...» در ادامه خاطره این شهید والامقام را از دفتر خاطرات شهید «علی ظهرابی» در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۸۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲

مجموعه تصاویر شهید «شهید محمدحسین انجیری زاده» متولد شهرستان دزفول و از شهدای بسیجی هشت سال جنگ تحمیلی است که توسط پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد خوزستان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۶۷۹۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲

خاطرات/
«در عملیات والفجر مقدماتی تیر به پایش اصابت کرد و مجروح شد اما به همه می گفت:مبادا به خانواده ام بگویید مجروح شدم. نمی خواهم مادرم نگران شود. بعد از بیمارستان وقتی به خانه می رود مجروحیت خود را بروز نمی دهد و در جلوی افراد خانواده طوری راه می رود که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است...»در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان دوست و همرزمش در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۹۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۶

خاطرات/
«ببین برادر!به جد این آقا… اگه پسرم رو برنگردونید خونه، خودم و کل خونواده ام رو آتیش می زنم!» اول باید قدری برافروختگی‌اش را به آرامش می‌رساندیم. در مقابلش بلند شدم و گفتم: «پدرجون! اول بیا یه کم بشین پیشِمون! یه نفسی تازه کن و بعدش بگو ببینیم چی شده و قضیه چیه و چه اتفاقی افتاده؟!» حرف خودش را می زد و فقط یک جمله را تکرار می کرد: «باید پسرم برگرده! باید غلامحسین درکتانیان رو برگردونید! همین!»»در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان همرزمش «رضا خاکسار»در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲

به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) و روز دختر برگزار شد؛
همایش بزرگ ریحانه به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) و روز دختر در تالار شهر اهواز با حضور جمعی از دختران مناطق مختلف اهواز برگزار شد. در این مراسم که با مشارکت امور بانوان اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خوزستان، حوزه هنری خوزستان، اداره کل امور بانوان و خانواده استانداری خوزستان، هیئت فرهنگی جهادی دختران حاج قاسم و بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان برگزار شد از ۲۷ دختر شهید خوزستانی تجلیل به عمل آمد.
کد خبر: ۵۶۷۹۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲

نورعلی گفت: «بیاین بریم از کرخه ماهی بگیریم!» گفتم: «با کدوم وسیله برادر؟! نه تور داریم و نه قلاب! آب کرخه هم که تند و تیزه و کاری نمیشه کرد» از اینجا به بعدِ داستان را ممکن است کسی باور نکند، اما من به چشم خودم دیدم. نور علی قدری نان می‌گرفت توی دستش و می‌دیدم که ماهی‌ها به سمت او می‌آمدند و او به راحتی و آرامش ماهی‌ها را می‌گرفت و می‌داد به من، انگار که ماهی‌های مشتاق دام بودند...» در ادامه خاطره این شهید والامقام را از دفتر خاطرات شهید «علی ظهرابی »در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۸۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲

خاطرات/
«آخرین حرف‌های محمود در آن لحظات تلخ و نفس گیر این بود: «راهم را ادامه بدهید و به خانواده‌ام بگو که محمود در راه خدا و امام شهید شده است و نباید ناراحت بشوند» بعد از گفتن این جملات بریده بریده، چشم هایش را برای همیشه بست ...» در ادامه خاطره این شهید والامقام را از دفتر خاطرات شهید «علی ظهرابی» در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۸۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۰

خاطرات/
«بعد از شهادت علیرضایم در حادثه موشک باران مسجد نجفیه، یک جوان ریشوی قد بلند آمد درب خانه مان. یک جعبه انار آورده بود و یک پاکت نامه. تشکر کردم و گفتم: «مادر این چیه؟» گفت: «یه تقویمه برا عید نوروز!» وقتی خداحافظی کرد و رفت، پاکت نامه را باز کردم و  دیدم مقداری پول است...» در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان مادر شهید «علیرضا حلیم‌زاده» در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۸۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹

سپاه که تشکیل شد، سن و سالش مانع این می شد که پاسدار شود، اما «ذخیره سپاه» ابتکاری ناب و طلایی، برای حضور و شور و اشتیاق جوانانی همچون امثال محمدعلی بود. خودش وارد ذخیره سپاه شد و دست چند تا از رفقا و هم محله ای هایش را هم گرفت و توی ذخیره سپاه ثبت نام کرد. در ادامه زندگی نامه شهید والامقام «محمدعلی عین حصاری» را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹

خاطرات/
«علاقه استاد باقر به رضا وصف نشدنی است. نیت کرده است روی رضا را کم کند. بی‌مقدمه می‌آید وسط و رو به رضا می‌گوید: «نمی‌گذارم یک تانک هم سهم تو شود…» چهره ی رضا می‌شود یک لبخند شکفته و آرپی جی‌اش را روی دست می‌گیرد و رو به استادباقر می‌گوید: «مگر از روی جنازه ی من رد شوی که بگذارم از تانک‌ها چیزی سهم تو شود...» در ادامه خاطره این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۷۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹