نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شفاهى
گفتگوی تصویری با مادر شهید «فرهاد ملکیان»؛
مادر شهید «فرهاد کیانیان» می گوید: آن زمان که پدر شهید در جبهه حضور داشت، می‌خواست به جبهه برود. من مخالف رفتنش بودم تا اینکه یکروز از خواب بیدار شد و گفت؛ دو نفر با روپوش سفید روی سرم ایستاده بودند دستم را گرفتند و از رودخانه مرا عبور دادند و گفتند؛ «اسلام پیروز است نگران نباش» گفت: هر طور شده می روم چه رضایت بدهی، چه ندهی.
کد خبر: ۵۲۸۷۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۷

شهید «علیرضا زارعین» متولد شهرستان تهران از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ پدر گرامی این شهید گرانقدر از قدرتی مافوق قدرت‌ها در پیروزی انقلاب برای‌مان سخن می‌گوید. این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۸۳۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۳

زهرا باقری نویسنده کرمانشاهی در سومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس حائز رتبه برتر شد.
کد خبر: ۵۲۸۱۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۱

گفتگوی تصویری با مادر شهید «فردین ابراهیمی»؛
مادر شهید «فردین ابراهیمی» می‌گوید: فرزندم، مناطقی جنگی را که از جنگ تحمیلی مین گذاری شده بود پاکسازی می کرد، دائماً دلهره داشتم که مبادا روزی صدمه‌ای ببیند که برگشت و به من گفت: مادرم شهادت سعادت می خواهد که خداوند این سعادت را نصیبش کرد.
کد خبر: ۵۲۸۰۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۰

خاطرات شفاهی والدین؛
یک روز وقتی با پسرم با هم دردُدل می کردیم پسرم برایم گفت: مادرجان، اگر روزی من هم مانند پسر عمه و بقیه دوستانم به شهادت برسم و من را هم در تابوت برایتان آوردند، هیچوقت ناراحت نشوید و به من افتخار کنید چون به مسیر حقیقی خودم رسیده ام. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۸۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۰

خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید «دیدار کردستانی» گفت: روزی که خبر شهادت پسرم را شنیدم بیقراری کردم، ولی با یادآوری مصائب روز عاشورا، صبر را از حضرت زینب (س) درخواست کردم.
کد خبر: ۵۲۸۰۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۹

گفتگوی تصویری با پدر شهید «فرهاد شکریه زاده»؛
پدر شهید«فرهاد شکریه زاده»، گفت: یکی از همرزمان به همراه یکی از نیروهای نظامی خبر شهادت فرزندم را به ما دادند راهی بیمارستان ارتش شدم هشت نفر با هم شهید شده بودند وقتی پیکرش را دیدم سرفرزندم از تنش جدا شده بود از یک خال زیر یکی از چشمانش او را شناسایی کردم.
کد خبر: ۵۲۷۹۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
ضیاء اسدزاده مادر شهید «هدایت تیغی» می‌گوید: «وقتی می‌خواست به جبهه برود برایش جشن گرفتم و قربانی کردم تا به‌سلامت برگردد، ولی نمی‌دانستم این آخرین دیدار من با پسرم است. هفت روز بعد از عید شهید شد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۷۸۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۷

آنچه می بینید گزیده ای از مصاحبه با پدر شهید "اسحاق تیما" و خاطرات این پدر صبور و بردبار از اخلاق، رفتار وشهادت فرزند شهیدش است.
کد خبر: ۵۲۷۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۷

قنوت لاله ها؛
پاسدار شهید «محمد صادق محمدی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که خرداد ماه 1367 در جبهه مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همرزم شهید می گوید: محمدصادق فراتر از وظیفه عمل می کرد، بسیار قدرتمند، شجاع، نترس بود. او آمدن به جبهه را به عنوان یک تکلیف شرعی انتخاب کرده بود. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۷۷۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۶

خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید «محمد اسماعیل بگی» درباره نحوه شهادت فرزندش گفت: بدون اجازه من و با دستور امام به جبهه رفت و پس از ۱۵ روز پیکر غرق خونش بازگشت.
کد خبر: ۵۲۷۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۶

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران قرچک از برگزاری طرح «راویان نور» در این شهرستان خبر داد و گفت: «این طرح به منظور ضبط خاطرات شفاهی والدین معظم شهدا و جانبازان هفتاد درصد اجرا خواهد شد.»
کد خبر: ۵۲۷۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۵

قسمت سوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «علی علیزاده» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 5 مرداد 1339 به دنیا آمد. در عملیات والفجر 8 در 21 بهمن 1364 در جزیره ام الرصاص به اسارت درآمد. وی قریب به 5 سال در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 2 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۲۷۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۶

آنچه می بینید گزیده ای از مصاحبه با مادر شهید "حسین احمدی طیفکانی" و خاطرات این مادر گرانقدر از روزهای زندگی و خدمت فرزندش در نیروی انتظامی و شهادت او است.
کد خبر: ۵۲۷۶۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۴

خاطرات شفاهی پدر و مادر شهید «محمد غلامی»؛
«طاهره قاسمی دوست» مادر شهید «محمد غلامی» در بازگویی خاطرات فرزند شهیدش و فضائل اخلاقی او بسیار برایمان می گوید و اینکه شهید چقدر به نماز و روزه خود در سنین کودکی مقید بوده است و شبی از شب های ماه رمضان که محمد در جستجوی نوری در آسمان بود و به چشم خود دیده بود.
کد خبر: ۵۲۷۵۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۴

قسمت دوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «علی علیزاده» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 5 مرداد 1339 به دنیا آمد. در عملیات والفجر 8 در 21 بهمن 1364 در جزیره ام الرصاص به اسارت درآمد. وی قریب به 5 سال در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 2 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۲۷۵۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۴

زمانی که از پادگان برگشت همراهش یک اسلحه کمری بود که خودش را برای رفتن به میدان جنگ آماده کرده بود. برایش گفتم مادر جان این خطرناک است چرا همراه خود حمل میکنی؟ گفت: نگران نباشید من به میدان می روم و آرزوی شهادت دارم. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۷۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۴

شهید «محمد رهبری» متولد شهرستان تهران از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر از نشانه‌هایی سخن می‌گوید که سبب پیدا شدن فرزندش پس از چهل روز شد. این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۷۵۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۳

شهید «رحمان رحیم پور» فرزند شهید گرانقدر «حسن رحیم پور» از شهدای گرانقدر استان کردستان است که روز ۴ تیر ماه سال ۱۳۳۲ در روستای پایگلان به دنیا آمد و پس از عمری مجاهدت، روز ۲۹ بهمن ماه سال ۱۳۶۰ حین درگیری با گروهک‌های ضد انقلاب به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۲۷۴۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۳

شهید «ابوالفضل محمدیان» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود را روایت می‌کند: «یک شب خواب ابوالفضل را در کنار یک حاج آقا نورانی دیدم. لحظه‌ای گذشت و یک سنی از آسمان به زمین آمد. حاج آقایی که چهره‌ای نورانی داشت، به من گفت مادر از شیربرنج و فیرینی این سینی، هر کدام را دوست داری بخور. این‌ها همه صبر خدایی است. من شیربرنج را خوردم و این سینی به آسمان رفت.»
کد خبر: ۵۲۷۴۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۷