سردار «محسن سوهانى» از فرماندهان دوران دفاع مقدس در هجدهمين يادواره سرداران و 80 شهيد شهر رويان و حومه گفت: شهیدان ما تنها برای حفظ خاک وطن مان شهید نشدند، بلکه برای حفظ عقاید و اعتقادات جان خود را نثار کردند.
کد خبر: ۴۶۸۷۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۹
صید مراد احمدیان همرزم شهید "کاظم فلاحی" می گوید: تابستان سال 1361 بود. آن زمان من مسئول تداركات و رساندن اقلام غذايي به جبههها بودم . يك روز براي ديدار با خانواده راهي منزل شدم . خانهي ما در بخش صالحآباد بود . بين راه كاظم را ديدم . من و كاظم دوست و همسايه بوديم . او را سوار كردم تا به اتفاق هم به صالح آباد برويم . مقداري خرما همراه داشتم . به او خرما تعارف كردم . كاظم يك دانه خرما برداشت . وقتي كه بحث پيش آمد و فهميد كه اين خرماها را من بايد براي جبههها ميرساندم و از آنها به او تعارف كردهام برآشفته شد
کد خبر: ۴۶۸۴۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۵
زمستان سال 64 بود، سرما از راه رسیده بود و باران های شدید و گاه و بیگاه رفت و آمد در جزیره را سخت تر کرده بود. برای واحد مخابرات که در هر شرایط آب و هوایی باید ارتباط را برقرار می کرد شروع زمستان سنگینی وظایف را بیشتر می کرد .
کد خبر: ۴۶۸۰۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷
در طول خدمتم در منطقه حاج مهدی یکی از افراد نادری بود که با دغدغه و پشت کار برای انجام هر کاری تفکر و برنامه ریزی می کرد و دست به ابتکارات و خلاقیت هایی می زد که باعث شگفتی می شد . با آن که او هیچ آموزشی ندیده بود اما استعداد بالایی داشت و تخصص اش در واحد مخابرات واقعاً عالی و مثال زدنی بود .
کد خبر: ۴۶۸۰۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷
گفتگو با همرزم شهید جدی، احمدعلی شیرچی
در حالتی که هواپیما از کنترل خارج می شود، اگر حرکات غیر قابل پیش بینی داشته باشد، این حرکات بر روی بدن انسان تاثیرمی گذارد. ممکن است بینایی را دچار اخت الل کند و آدم به سمت جلو متمایل(خم) می شود و فشار زیادی به انسان وارد می شود.
کد خبر: ۴۶۷۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۱
همرزم شهید "نقدعلی ابراهیمی" می گوید: چند روز آخر که شهید نقدعلی کنارم بود خیلی حرف ها برایم گفت از آرزوهایش گفت، از اینکه به خدمت آمده ام و سواد نوشتن و خواندن را یاد گرفته ام، می گفت خیلی خوشحالم از اینکه به جبهه آمده ام و می توانم قرآن بخوانم. می گفت که دوست دارم شهید شوم و راه امامان را ادامه دهم.
کد خبر: ۴۶۷۱۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۳
شهید "اکبر کشاورزرضوان" از غیبت دوری میکرد، اجازه غیبت هم به کسی نمیداد و عاشق اهلبیت(ع) و در مقابل مردم متواضع و فروتن بود.
کد خبر: ۴۶۶۹۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
اين افتخار را داشتم مدتي همكار نزديك ايشان باشم. موارد زير درسي بود كه بعنوان يك سرباز از ايشان ياد گرفتم.
کد خبر: ۴۶۵۷۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۵
شهيد آبشناسان شيفته اخلاق و منش شهيد بروجردي بود و شهيد بروجردي نيز به ايشان ارادت داشت . اين دو شهيد از شهداي شاخص دوران دفاع مقدس بودند.
کد خبر: ۴۶۵۷۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۷
حسن هاشمی همرزم «شهید حاج یادگار امیدی» از خاطراتش با شهید چنین می گوید: یک روز حاج یحیی خادمی که جانشین تیپ بود با بی سیم با من تماس گرفت و گفت که به بانروشان بیایم. من به دفتر فرماندهی وارد شدم، حاج یادگار را هم آن جا دیدم. سلام کردم و باهم مچ انداختیم. من می دانستم که زور و توانم به او نمی رسد، اما پاپیچش شدم که با هم کُشتی بگیریم ولی او این کار را نکرد.
کد خبر: ۴۶۴۱۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
خاطره ای خواندنی از شهید عباس بابایی
در حالی که از درون میسوختم، دستی بر سر پسر شهید عباس بابایی کشیدم و گفتم: پدرت چقدر آقا بود! سپس بیاختیار اشک از دیدگانم جاری شد...
کد خبر: ۴۶۰۹۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲
خاطره ای از همرزم شهید اسد الله رضایی؛
بعد از زدن تانک خود او مورد اصابت گلوله قرار گرفت از چشم راستش خون فواره می زد، با دیدن آن صحنه دستپاچه شدم. او با صورت خونینش دستمال را از جیبش بیرون آورد و گفت: چیزی نیست لطفا" با این چشم مرا ببینید.
کد خبر: ۴۶۰۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۹
شب عجیبی بود تنها کسی که به آن جمع نمی پیوست شهید علی حیاتی بود.
کد خبر: ۴۶۰۶۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۸
یداله عزیزی همرزم شهید دوستعلی باوندی از شجاعت شهید می گوید
شهید باوندی از سربازان شجاع، زرنگ و خوش اخلاق پادگان بودند در زمان آموزشی دیپلم وظیفه ها را از بقیه سربازان جدا می کردند، در بین گردان هیچکس توان مقاومت در برابر قدرت شهید باوندی نداشت.یادم هست زمانی که یکی از مربیان آموزش دستور دادند برگ از درختی که تقریباً در یک کیلومتری محل آموزشی ما دور بود را داد که در بین همه نفر اول شهید باوندی بود...
کد خبر: ۴۵۹۵۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۵
به روایت یک همرزم:
بنده تیربارچی دسته و شهید جاوید هم آرپی جی زن دسته بودیم و از همان روز اول که اعزام شدیم در حقیقت ایشان را کاملا شناخته بودم.
کد خبر: ۴۵۹۴۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۳
خاطراتی از شهید تاتار قادربیگیان، راوی المان شریفیان همرزم شهید
با توجه به اینکه شروع عملیات مصادف با نماز ظهر بود. فرمانده گردان را راضی کرد که اول نماز را به جا آورند بعد عملیات را شروع کنند هر چند احتمال می رفت با خواندن نماز و کمی دیرتر شروع شدن عملیات دشمن خود را جمع و جور کند...
کد خبر: ۴۵۹۰۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۷
خاطره ای از شهید قنبر جمزاده فرمانده گروهان - راوی همرزم شهید
من هنوز چفیه ی سیاه با خطوط سفیدش را به یادگاری دارم،چند ماشین پشت سر ماشین حامل پیکر شهید راه افتادند.در بین راه، شهید بسطامی و شهید ملاحی به ما ملحق شده و از شهادت قنبر مطلع شدند...
کد خبر: ۴۵۸۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱
سرهنگ پاسدار کریم نرگسی درباره ی شهادت علیمرد مهرداد چنین می گوید...
ماشین تویوتا را از علیمرد مهرداد گرفتم و گفتم: باید به خط بروم. همراه آقای غیاثی، مسئول آتشبار، به طرف خط راه افتادم؛ مهرداد را دیدم که پشت سرمان می دوید. صدایمان کرد و گفت: “من هم می آیم.” راه افتادیم تا به نزدیک نیروهای خودی که به طرف جاده ی آسفالته مهران- دهلران در حال حرکت بودند، رسیدیم. تانک های دشمن، روی جاده ی آسفالته، اجرای آتش می کردند...
کد خبر: ۴۵۷۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳
احمد زارعی همرزم شهید، از شجاعت و رشادت های شهید محمد کرمی فرمانده گروهان چنین می گوید
ما از نظر تجهیزات و امکانات نظامی نسبت به دشمن خیلی امکانات کمتری داشتیم در نقطه ای از جاده پلی بود در دو طرف کانال آبی که جهت کشاورزی آن زمان مردم مهران مورد استفاده قرار می گرفت بچه ها در داخل آن کانال موضع گرفته بودند، آتش تهیه دشمن هر لحظه بر روی رزمندگان زیادتر می شد...
کد خبر: ۴۵۷۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
به راویت همرزم شهید
شهيد محمود مرادي كه نيز در جمع ما بود شروع به آرام كردن بچه ها نمود. آن شهيد كه خود از ناراحتي به شدت اذيت مي شد به بچه ها گفت: ما بايد براي خود گريه كنيم كه همچنان در اين دنياي خاكي باقي مانده ولي برادران و رفيقان يك به يك بار سفر را بسته اند. ...
کد خبر: ۴۵۷۴۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۸