نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مجلات شاهد
سري پوشانده اي از ما و پلکي باز در دامن / تو رفتي دست افشان و دريغا ما، دريغا من
کد خبر: ۴۴۷۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۳

آمبولانس، آمبولانس، آمبو... دستپاچه آخرین بخیه را روی بازوی مجروح عراقی با پنس گره زدم. از قیافه اش خوشم نمی آمد! دست خودم نبود. پنس و قیچی را کنار مجروح عراقی رها کردم و داد زدم.
کد خبر: ۴۴۷۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۳

محله خیرال اردبیل گوئی که آذین بسته باشد؛ خود را آماده ورود قدم هائی می کرد که تا لحظاتی دیگر متولد می شد. سال یکهزار و سیصد و بیست و چهار فرزند سوم خانواده جدی قدم به عرصه گیتی نهاد.
کد خبر: ۴۴۶۵۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۶

سبک زندگی در اسارت
اگر مبالغه نباشد، سخت ترین مصائب را اسرای جنگ در زندان های مخوف رژیم بعث پشت سرگذاشتند. مردان مردی که هر روز شکنجه می شدند تا به آرمان های خود، پشت پا بزنند، اما کمتر اسیری پیدا شد که تن به ذلت دهد و دشمن را شاد کند
کد خبر: ۴۴۶۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۹

ميداني كه براي چه به منطقه رفته بودم؛ خواستم عكس بگيرم، از هر چه كه مي ديدم؛ از ايثار نوجوان هايي كه نارنجك به كمر می بستند
کد خبر: ۴۴۶۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۷

سمير قنطار قديمي ترين زنداني لبناني و مقاومت، در زندان هاي اسرائيل بود و وعده سيد به زودي محقق شد، وقتي در تابستان گرم 2006 جنگ 33 روزه در گرفت و خانه عنكبوت فرو ريخت
کد خبر: ۴۴۶۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۹

خروس خوان صبح، مش رجب، مسئول تدارکات گردان هی میرود و هی می آید و با دمُش گردو می شکند: «آهای ایها الناس...از امروز سلاح مافوق سری داریم! » می گویم: «آقایی که شما باشی، منظور غذای فوق سریه؟
کد خبر: ۴۴۶۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲

دور تا دور حوض خانه ی ما / پوکه های گلوله گل داده است
کد خبر: ۴۴۶۱۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۶

مادر سلام! آمده ام بعد سال ها / انگار انتظار تو را پیر کرده است
کد خبر: ۴۴۶۱۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۵

دعا کنید که من ناپدیدتر بشوم / که در حضورخدا رو سفیدتر بشوم
کد خبر: ۴۴۶۱۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۷

کد خبر: ۴۴۶۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۹

میانگین سن بچه های اردوگاه هفده تا بیست سال بود، اما همه چهره ها تکیده و شکسته. جوان هفده ساله، گویی پیرمردی است هشتاد ساله.
کد خبر: ۴۴۶۰۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۵

آتش موسي عيان از سينه سينا ستي / يا كه زرّين بارگاه بضعه موسا ستي
کد خبر: ۴۴۶۰۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۰

در دوران جنگ به خدمت مقدس سربازی رفته بودم. من که عشق به جبهه با تمام وجودم عجین شده بود نتوانستم که جبهه و جنگ را ترک کنم. بعد از پایان سربازی همچنان در جبهه به صورت بسیجی ماندم و بعد به عضویت سپاه در جنگ ماندم.
کد خبر: ۴۴۶۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۵

نزدیک غروب بود که صدای ناله و فریاد برادران به گوش رسید. با خبر شدیم که به دستور فرمانده اردوگاه رو پای سه نفر از اسرا گازوئیل ریخته و سپس کبریت کشیده اند.
کد خبر: ۴۴۶۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۵

گوشه ی اتاق روی موتور قرمز رنگی پارچه ای توری و سفید انداخته، این موتورسیکلت از سال 1361 تا همین امروز که 32 سال از آن تاریخ گذشته گوشه ی اتاق پیرزن جا خوش کرده و تنها یادگار پسری است که از سال 1361 تاکنون مفقودالاثر است.
کد خبر: ۴۴۶۰۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۵

موشک کاغذی بلند شد و پدرم را به اشتباه انداخت / پدرم داد زد: هواپیما... بمب روی قرارگاه انداخت
کد خبر: ۴۴۵۹۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۲

ای پیشپرواز کبوتر های زخمی / بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!
کد خبر: ۴۴۵۹۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۶

خانه پیرزن ته کوچه / پشت یک تیر برق چوبی بود
کد خبر: ۴۴۵۹۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۰

بنیاد شهید و امور ایثارگران در بیست و هفتمین اجلاس سراسری نماز از حیث فعالیت‌های گسترده در استفاده از ظرفیت نشریات شاهد در ترویج و توسعه فرهنگ اقامه نماز به‌عنوان دستگاه شایسته تقدیر معرفی شد.
کد خبر: ۴۴۵۹۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱