شهيد منوچهر الهياری «1»
شهيد «منوچهر الهياری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «اول مرداد سال 1338 در خانوادهای عشايری در استان فارس به دنيا آمدم. در آن موقع پدرم عشاير بود. زندگی آنها در کوهها و دشتهای اطراف ميمند فارس بوده است. دقيقا محل تولد خود را نمیدانم و...» قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۹۱۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
خاطرهنگاری همسران شهدا
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با همسر گرامی شهید «اکبر صدر یزدی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۹۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۳
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی افراء» میگوید: «شهید علاقه زیادی به جبهه رفتن داشت و به من گفت «پانزده روز به جبهه میروم و برمیگردم». انسان خوب و با خدایی بود، خیلی مهربان بود و همیشه نمازش را سر وقت میخواند. خاطرات زیادی ازش دارم، اگر دوباره میدیدمش حرفهای زیادی بهش میزدم...»
کد خبر: ۵۵۹۰۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۳
مادر شهید «فرهاد حسینعلی»:
دوران انقلاب، خانوادههایی که نفت نداشتند با کاغذ و چوب خودشان را گرم میکردند، فرزندم فرهاد برای آنها نفت میخرید و به آنها میداد.
کد خبر: ۵۵۹۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۱
خاطرهنگاری همسران شهدا
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با همسر گرامی شهید امیر سرتیپ «محمدرضا فتحی» به مصاحبه پرداخته است. همسر این شهید بزرگوار چنین روایت میکند: «زمانی که همسرم به شهادت رسید، روزنامه خراسان خبر شهادت همسرم را چنین منتشر کرد: ببر خراسان به شهادت رسید.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۹۰۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۱
«مادر میبیند فرهاد را بسیار کتک زدهاند و سر و صورتش همه زخمی است. به مسئولان نظامی میگوید چرا با فرزندم چنین رفتار کردهاید میگویند ایشان سنگها را در جیبش پر کرده بود و به طرف نیروهای نظامی پرتاب میکرد ...» ادامه این خاطره از شهید «فرهاد حسینعلی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۹۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «غلام ذاکری بلیلی» میگوید: «شهید زمانی که توی دریا بود با قاچاقچیها درگیر میشود و به شهادت میرسد. شهادت همسرم خیلی برایم سخت بود، چون بچه کوچک داشتم و پسرم اوایل نمیدانست که پدرش شهید شده است، چون آن زمان کوچک بود چهره پدرش را یادش نیست...»
کد خبر: ۵۵۹۰۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
مادر شهید «قاسم کبیری» نقل میکند: «یاد حضرت زهرا (س) آرامشی دلنشین به من میدهد.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این گفتگو جلب میکند.
کد خبر: ۵۵۹۰۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۹
پدر شهید یوسفی:
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با والدین بزرگوار شهید «سیدرضا یوسفی حکیم آبادی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۹۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۹
قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمدعلی ترابی»
همرزم شهید «سید محمدعلی ترابی» نقل میکند: «با لحن مهربان و آرامش گفت: عباس آقا! برام چاووشی میکنی؟! گفتم: به روی چشم. بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا. آرام اشک میریخت و با خود زمزمه میکرد. صدای دلنشین یا حسینش دلم را لرزاند.»
کد خبر: ۵۵۹۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۹
«صادق انبارلویی، جلوی در خروجی با شیشه عطری که در دست داشت ایستاده بود و رزمندگانی را که از گمرک به قصد عملیات خارج میشدند، عطرآگین میکرد. آنقدر عطر به بچهها زده بود که دستش کاملاً از عطر خیس شده بود. به من که رسید، متوجه نشد و یکی از انگشتان دستش به چشمم فرو رفت. به طوری که تا ۳ روز چشمم درد داشت و از آن اشک جاری میشد ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «عزیزالله فرجیزاده» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۸۹۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۸
قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمدعلی ترابی»
مادر شهید «سید محمدعلی ترابی» نقل میکند: «گفت: دستی را در پشتم احساس کردم. صدایی دلنشین گفت: برو فرزندم! برو که از فرزندان و از سربازان، جا نمانید! من آن چهره نورانی، مواج و مهربان رو دیدم مادر! ایشان خودش پرونده من رو امضا کردند.»
کد خبر: ۵۵۸۹۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید حسن یزدی، از خاطرات ش تعریف کرد: حسن در بازه زمانی مشخصی، از جبهه به خانه میآمد. در آن روز خاص، من همچنین انتظار ملاقات با او را داشتم و خانه را برای استقبال آماده کرده بودم اما، یک نامه با آرم بنیاد شهید به دستم رسید.
کد خبر: ۵۵۸۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
مادر شهید «قاسم کبیری» نقل میکند: «قاسم خیلی با خدا و با ایمان بود. قناعت پیشه بود و کمک حال من و پدرش بود. موقع رفتن گفت: اگر مفقودالاثر شدم به دنبالم نیا.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگو جلب میکند.
کد خبر: ۵۵۸۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی اسلامی جوزانی» میگوید: «پنج ماه از ازدواجمان نگذشته بود که شهید به شهادت رسید. داخل خانه برای خودش کتابخانه داشت و مرتب کتاب میخواند. زمانی که میخواست به جبهه برود مانع رفتنش نشدم، چون برای دفاع از مملکت به جبهه میرفت...»
کد خبر: ۵۵۸۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۸
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با همسر گرامی شهید «ایرج صفاری» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۸۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
برگی از خاطرات شهید «بابالله کریمی»؛
وقتی شهید «بابالله کریمی» این چند کلمه («طلبکاریهایم را بخشیدم. از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم، آن را هم به جهاد سازندگی بدهید»!) را در دفترچهاش نوشت، من خندهام گرفته بود. گفتم: آخه یک ماله چه ارزشی دارد که میخواهی در وصیت نامهات آن را به جهاد بدهی؟ و او در کمال صداقت و سادگی گفت: اتفاقا مالهاش خیلی خوب است. از این مالههای معمولی نیست!
کد خبر: ۵۵۸۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
برادر شهید «محمدتقی افضلی» نقل میکند: «مهربان، سخاوتمند و دستگیر نیازمندان بود. در برقکشی منازل مردم، اگر احساس میکرد که کسانی وضعیت مالی خوبی ندارند، خیلی مراعات میکرد و از آنانی که تهیدست بودند، دستمزد بسیار کمی میگرفت»
کد خبر: ۵۵۸۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
«بابالله در کنار یک کامیون که در حاشیهٔ خیابان پارک شده بود سنگر گرفت تا از پشت سر، مراقب ما باشد و ما به جلو رفته و ضمن دور کردن ضد انقلاب، بچههایی که شهید و یا مجروح شده بودند را به مقر برگرداندیم ...» ادامه این خاطره از شهید «بابالله کریمی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۸۸۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۶
گفتگوی تصویری با همرزم شهید ورزشکار «حسن حیدرخانی»
«علی اکرم حیدری» میگوید: 12 سال با شهید حیدرخانی همکلاس بودم. او یکی از ورزشکاران نامی شهرستان گیلانغرب بود و در رشتههای دو استقامت، فوتبال و والیبال فعالیت داشت. او جوانی با اخلاق، بانشاط و توانمند در ورزش بود.
کد خبر: ۵۵۸۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۶