علی صیاد شیرازی - صفحه 3

علی صیاد شیرازی
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (5)؛ بر فراز آربابا

خيلي راحت به سقز رسيديم . اطراف جاده آنجا صاف است و کمتر امکان کمين زدن وجود دارد . در مدت بيست و چهار ساعت آن شهر بزرگ را پاکسازي کرديم و تحويل سپاه داديم . حالا بايد مي رفتيم به طرف شهرستان بانه . جاده ی پنجاه کيلومتري سقز به بانه بسيار مهم و خطرناک بود .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی

ناگفته های جنگ (2)؛ نخستين نبرد

درست چند روز پس از پيروزي انقلاب ، در کردستان و آذربايجان غربي حوادثي رخ داد که توجه همه مردم ايران را به خود جلب کرد . گروهک هايي که در پيروزي انقلاب با غارت پادگان ها مسلح شده بودند ، با ادعاي خودمختاري از ناآگاهي مردم سوءاستفاده کردند و گوشه اي از مملکت را به آشوب کشاندند .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (1)؛ صبح پیروزی

نوید شاهد: در هنگام پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، من در بازداشت بودم . درست در آستانه ی پيروزي انقلاب دستگير شدم . آن روزها در دانشکده توپخانه ی پادگان اصفهان تدريس مي کردم . چون مدتي در آمريکا بودم و دوره هاي مختلفي براي تخصص ديده بودم ، در خارج از پادگان هم زبان انگليسي تدريس مي کردم .
بخشی از خاطرات امیر سرافزار سپاه در مورد عملیات مرصاد/

تنگه ی چهارزبر، جهنم برای منافقین

نوید شاهد: خبر سقوط اسلام‌آباد غرب در تهران مردان شوراي عالي دفاع را سردرگم کرده بود. آنان هنوز گمان مي کردند با ارتش عراق طرفند و لذا آغاز اين حمله با دانسته‌هاي آنان از توانايي ارتش عراق نمي‌خواند. همان شب تيمسار شهيد صياد شيرازي، مرد روزهاي سرنوشت ساز عازم منطقه شد.

امیر شهید صیاد شیرازی در کلام همسر

نوید شاهد: ما پسر عمو، دختر عمو بوديم. هفده ساله بودم كه مرا براي او - كه 25 ساله بود - خواستگاري كردند.آن زمان، افسر جواني بود كه در ارتش خدمت مي كرد و براي اين كه سختي زندگي با يك فرد نظامي را به من تذكر بدهند..

مختصری از زندگی شهید صیاد شیرازی

نوید شاهد: امير سپهبد علي صيادشيرازي در سال 1323 در کبودگنبد مشهد در خانواده‌اي مذهبي به دنيا آمد. مادرش شهربانو و پدرش زياد نام داشت. پدرش، که از عشاير فارس بود، به استخدام ژاندارمري درآمد و سپس به ارتش منتقل شد. او از جاذبه‌اي خاص برخوردار بود، از اين‌رو علي تحت تأثير پدر از کودکي به ارتش علاقه‌مند شد.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(31)؛ شيفته آن جمال زيبايم

نوید شاهد : صبح امروز ، به مناطق رادار ابوصلبي خات ،‌محل قرارگاه فجر 2 و مي رويم و فرماندهان ،‌مطالب و نکات آموزشي خود را در خصوص عمليات فتح المبين ، براي دانشجويان بيان مي کنند و از آنها تصويربرداري مي شود . صياد نيز در فواصل کار از آنها تشکر مي کند براي نماز و صرف ناهار نيز به محل تيپ 45 تکاور مي رويم.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(30)؛ ميهن بر بال ملائكه الله

نوید شاهد: در خنکاي صبح ، همراهان به ويژه دانشجويان براي در امان ماندن از تشنگي در طي برنامه هاي روز ،‌به دنبال پر کردن کلمن ها از آب و يخ هستند
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشتهای سفر(29)؛ غرش شيران فتح المبين

نوید شاهد: ساعت 5/3 بامداد ، با صداي آقاي دربندي که از بلندگوهاي قطار پخش مي شود ،‌از خواب برمي خيزيم وقت نماز ، نزديک است .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(28)؛ بايد ثبات قدم داشت

نوید شاهد: با عجله و نفس زنان ، خود را به ايستگاه مي رسانم . قسمت وسيعي از سالن با رنگ سبز لباس نظاميان ارتش جمهوري اسلامي ايران پوشيده است ، که در سجده و غرق در عبوديت و بندگي هستند .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(27)؛ در دل آسمان

نوید شاهد: پس از صرف صبحانه در تالار وحدت دربندي با انداختن چند دستمال کاغذي روي صندلي محلي را براي ايستادن صياد و صحبت او فراهم مي کند او 6 تذکر مي دهد
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(26)؛ بچه ها به خدا نزديك بودند

نوید شاهد: پس از صرف صبحانه به هتل ستاره برمي گرديم ، مستقيم به طرف اتاق تيمسار صياد مي روم در گوشه اي از اتاق سجاده سبزي هنوز باز است
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(25)؛ سرباز عراقي در ديگ

نوید شاهد: براي حرکت به سمت مناطق تعيين شده ،‌به طرف مهمانسراي قرارگاه جنوب دزفول مي رويم . هلي کوپترها در آنجا مستقرند . صياد شيرازي قبل از پرواز ، خلبانان را با استفاده از نقشه ، نسبت به مسير پروازي ، توجيه مي کند هنگام پرواز ، صياد به خواندن دعاي عهد مشغول مي شود
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(24)؛ چرا فرق گذاشته ايد؟

نوید شاهد: تيمسار بالار و سرهنگ دربندي به توصيه تيمسار رياحي به رستوران مي روند و از طريق سيستم صوتي ،‌برنامه ها را اعلام مي کنند .

یادداشت های سفر(23)؛ من بنده اي شرمنده ام

نوید شاهد: ديدن صحنه هاي نماز شب و مناجات برخي افراد در گوشه و کنار حسينيه ، عشق زمان جنگ را در دلها زنده مي کند و مي انديشم که خلق چنين صحنه هاي زيبايي ،‌ناشي از تأثير حال و هواي منطقه عملياتي بر دانشجويان و برکت کار هيئت معارف جنگ است .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(22)؛ ما سينه ز تيغ سپر كرديم

نوید شاهد: ساعتي پيش از اذان صبح صياد در کوپه خود بيدار و مشغول عبادت و دعا و تلاوت قرآن است . ساعت 5/4 باقي افراد نيز بيدار شده و با گرفتن وضو آماده مي شوند تا پس از رسيدن به ايستگاه اهواز ، نماز صبح را اقامه کنند .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(21)؛ اردوي دانشجويي دانشگاه امام علي (ع)

نوید شاهد: محوطه بيرون ايستگاه راه آهن ، چند اتوبوس و سواري با مشخصات نظامي پارک شده اند . خود را با عجله به داخل ايستگاه مي رسانم ،‌فخرزاده ، سلطاني ، دربندي ، رياحي ،‌داوري و هاشمي را مي بينم ، تيمسار صياد شيرازي در حالي که چند نفر او را احاطه کرده اند مرا صدا مي زند و پس از ديده بوسي از تأخيرم سئوال مي کند و اظهار خرسندي مي کند از اين بالاخره آمده ام .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(20)؛ درجه بندي را بگذاريم براي خدا

نوید شاهد: ديروز اشاره به تلفيق ارزشها داشتم. الان تکميلش مي کنم . بعد از يکي از پيروزيها در صحنه نبرد ، در قرارگاه نشسته بوديم که يکي از برادران عزيز پرسيد ، شما فکر مي کنيد در اين پيروزي که داشتيم نقش سپاه و ارتش چقدر بود
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(19)؛ تلفيق ارزشها

نوید شاهد: صياد ، پس از اقامه نماز صبح در جمع اعضاي هيئت گفت : آنچه که به قلم و زبان مي آيد ، همان تلفيق ارزشهاست ، که در سال اول جنگ در اين زمينه پيشرفت چشمگيري حاصل نشده بود و خيلي هاي متوجه نبودند که از ارزشها صحبت کنند
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

یادداشت های سفر(18)؛ نگاهي به عمليات فتح المبين

نوید شاهد: در ترمينال ساها چون سفرهاي قبل با چهره هاي آشنايي از جمله سرتيپ 2 سليمان زاده ،‌سرتيپ 2 بازنشسته ازگمي ، سرهنگ دربندي ، سرهنگ رمضاني ،‌سرهنگ روضه اي ، سرهنگ ساماني و مواجه مي شوم ..
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه