علی صیاد شیرازی - صفحه 5

علی صیاد شیرازی
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(33)؛ وحشت در اتاق جنگ

نوید شاهد: عمليات شروع شد؛ از همان دو محور. محور قدس در عين‌خوش و محور نصر در منطقه ي پل نادري و ارتفاعات سپتون تپه بلتا.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(30)؛ رجعت انسان به فطرتش

نوید شاهد: بچه‌هاي حرکت کردند. حمله ی ساعت ده يازده شب شروع شد. آنچه که زود جواب داد، تک در محور شمالي بود. همان بازوي احاطه‌اي که از شمال منطقه هجوم برد. بچه‌ها ريخته بودند بر سر دشمن و توپخانه دشمن را در خواب اسير کرده بودند.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(30)؛ شكستن حصرآبادان

نوید شاهد: مجبور شدم شبانه خودم را به تهران برسانم. البته کار بوکان را تمام کرديم. با همان لباس بسيجي و با يک تفنگ ژ 3 قنداق تاشو که دستم بود، خودم را رساندم به تهران.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(29)؛ شروع جنگ تحميلي

نوید شاهد: ريشه ی توطئه‌اي که در جنگ با ضد انقلاب به وجود آمده بود، به ابر قدرتها برمي‌گردد که پشت‌سرهم براي ما مسأله ايجاد مي‌کردند تا نتوانيم به خودمان برسيم. همان زماني که من مسؤول منطقه بودم، مرتب گزارش مي‌رسيد که شاهد و ناظر فعاليتهاي ارتش عراق هستند. از ارتفاعات آقداغ ، ارتفاعات سلمانه ، تنگ هووان ، پاسگاه بيشکان و از منطقه ی مهران گزارش مي‌رسيد که ما مي‌بينيم عراق به صورت وسيع در حال تدارک است، مانور مي‌کند و نيروهايش دائم در تحرک هستند.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (28)؛ ريشه كني ضدانقلاب

نوید شاهد: ديدگاه من اين است که نبرد با ضد انقلاب ، در منطقه ی کردستان و جنوب آذربايجان‌غربي، به سه مقطع زماني تقسيم مي‌شود که در دو مقطع آن مي‌توانم صاحب‌نظر باشم...
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(27)؛ فرماندهي نيروي زميني

نوید شاهد: به‌وسيله ی شهيد رجايي احضار شدم. ايشان پيشنهاد کردند که اشنويه و بوکان هنوز در دست ضدانقلاب است و در مرز استاني بين آذربايجان غربي و کردستان، از طرف عراق، يک محور رخنه‌اي است و مدتهاست که اين رخنه بکر مانده و کسي دست به آن پيدا نکرده. اگر اين بخواهد ادامه پيداکند، ممکن است بعدها توليد اشکالات کند و اينجا جزو خاک ما نباشد. ايشان فرمودند: شما برويد و اين دو شهر را آزاد کنيد.

ناگفته های جنگ (26)؛ طرح والعاديات

نوید شاهد: يادم نمي‌رود، با عصا راه مي‌رفتم، رفتم پيش دژبان ستاد مشترک. گفته بودند خودت را به آجوداني آنجا معرفي کن. خودم را معرفي کردم. برخورد اول خيلي تحقيرآميز بود. منتها همان راهنمايي را گوش کردم. خيلي آرام، بدون اينکه اصلاً احساس کنند که زماني فرمانده ی منطقه بودم و درجه‌ام سرهنگ بوده، احترامات را نسبت به آنها انجام دادم و خيلي خونسرد گفتم: من سرگرد صيادشيرازي آمدم خودم را معرفي کنم. هرکاري داريد بفرماييد. البته تا چند ماه استراحت دارم.

ناگفته های جنگ (25)؛ در پيله انزوا

نوید شاهد: مرا در انزوا قرار دادند. بدون اينکه از صحنه ی نبرد معذور کنند، مرا کنار گذاشته بودند. هرکار مي‌کردم و به اينها مي‌گفتم: حاضرم در آنجا کمک کنم، حاضرم بروم مريوان از آنجا حمله کنم. نيرو هم از شما نمي‌خواهم؛ جواب نمي‌دادند. مي‌توانم با نيروهايي که داريم، به دشمن فشار وارد کنيم...
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(24)؛ شما نگران نباشيد

نوید شاهد: رفتم کردستان. لحظه‌به‌لحظه احساس مي‌کردم که صحنه براي کار ما تنگ‌تر مي‌شود. اول هاي جنگ تحميلي بود و ما افتاده بوديم آنجا. ديدم که وضع خراب است. حالا ديگر کردستان در مشت ما بود و کنترل عمليات ساده بود.

ناگفته های جنگ(23)؛ عدو شود سبب خير

نوید شاهد: اطلاع دادند در کرمانشاه که مقر فرماندهي ما بود بني‌صدر آمده و با شما کار فوري دارد. هشت روز در محاصره بوديم و به لطف خدا به سرنوشتي که دشمن فکر مي‌کرد، دچار نشديم.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(21)؛ قرارگاه شمال غرب

نوید شاهد: با تشکيل قرارگاه شمال‌غرب، فرماندهي مناطق آذربايجان‌غربي و کردستان و کرمانشاه در حيطه ی مسؤوليت فرماندهي عمليات غرب گذاشته شد.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (18)؛ در مسير وحدت

نوید شاهد: تأييد کار را که گرفتيم، احساس کرديم که بايد يک قرارگاه درست کنيم. قرارگاه هم بايد قرارگاهي مي‌بود که به تمام مناطق - هم شمال‌غرب و هم غرب- مرکزيت داشته باشد.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (16)؛ در آستانه جهاد

نوید شاهد: انقلاب که به ثمر رسيد، در پادگان اصفهان بودم. در دانشکدة توپخانه تدريس مي‌کردم. آن موقع، با نيروهاي انقلابي در اصفهان و تهران مانند شهيد کلاهدوز و شهيد اقارب‌پرست ارتباط داشتم. اينها همرزمان ارتشي من بودند و خود نيز با تعدادي ديگر مانند شهيد حسن آيت در ارتباط بودم. و به اين وسيله، ارتباط‌شان با بيت حضرت امام در فرانسه برقرار مي‌شد.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(15)… و خرمشهر آزاد مي شود !

نوید شاهد: پس از عمليات فتح المبين روحيه ی خوبي بر رزمندگان ما حاکم شده بود . برعکس ، عراقي ها حال و روز خوبي نداشتند و از نظر روحي و رواني ضعيف و شکست پذير شده بودند . همين مسأله يکي از دلايل ما براي انجام عمليات جديدي شد که بعدها به بيت المقدس مشهور شد .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ(14)؛ و هنگامي كه ياري خدا فرا رسد

نوید شاهد: براي شناسايي عمليات فتح المبين آقاي مرتضي صفار از سپاه و سرتيپ دو معين وزيري از ارتش مأمور شدند .

آلبوم تصاویر شخصي شهيد صياد شيرازي

نوید شاهد: پرواز در فراز گنبد آسمان با خاطراتش در كمين گل سرخ نشست و عاشق ترين صياد را ساخت.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه