نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - یدالله
جانباز « یدالله اروجی»، رزمنده‌ای از شهرستان ساوه، در اوج نوجوانی و دوران مدرسه، تصمیم گرفت به جبهه‌های دفاع مقدس بپیوندد. او با گذر از سختی‌های جنگ، حضور در عملیات‌های مهم و تجربه مجروحیت، همچنان با عشق به وطن به میدان بازمی‌گشت. خاطرات او، تصویری از شجاعت، ایثار و وظیفه‌شناسی برای نسل امروز است.
کد خبر: ۵۸۱۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰

پیام تسلیت مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی؛
پیام تسلیت مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی در پی شهادت جانباز سرافراز ۷۰درصد حاج یدالله حسنلو : «جانباز سرافراز حاج یدالله حسنلو با تحمل سال‌ها درد و رنج جانبازی به جایگاه والای شهادت نائل آمد و با پیوستن به خیل عظیم همرزمان شهیدش، اجر صابران و جانبازان و توفیق شهادت، هر دو را از آن خود نمود.»
کد خبر: ۵۷۹۸۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱

وصیت نامه شهید«یداله مایلی»
شهید «یداله مایلی» در بخشی از وصیت نامه به یادگار مانده‌اش نوشته است: پدر و مادر گرامی! دست‌هایم را از تابوت بیرون بگذارید تا دنیا پرستان بدانند که دست خالی از دنیا می‌روم، چشم‌هایم را باز بگذارید تا بدانند که کورکورانه این راه را انتخاب نکرده‌ام.
کد خبر: ۵۷۴۴۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۰

قسمت چهارم خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
دختر شهید « یدالله شوریابی» نقل می‌کند: «گفت: خواب دیدم جنازه شهیدی رو می‌برن. آقای نورانی زیر تابوت رو گرفته. پرس‌و‌جو کردم. چند نفری گفتن: نمی شناسی؟ آقا امام زمانه. شهید هم از کربلا اومده.»
کد خبر: ۵۷۴۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۹

قسمت سوم خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
همسر شهید « یدالله شوریابی» نقل می‌کند: «دوست یدالله گفت: یدالله خواب دیده ستاره شده و رفته آسمون. به شوخی بهش گفتم: ما مثل یک ستاره برمی‌گردیم روستا. اونجا مثل آسمون می‌مونه. چند روز بعد اسیر شد.»
کد خبر: ۵۷۴۲۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۸

قسمت دوم خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
فرزند شهید « یدالله شوریابی» نقل می‌کند: «گفتم: بابا! تا یک ماه دیگه سربازی من تموم می‌شه و می‌یام پیش مامان، خواهر و برادر‌ها هستم بعد تو برو! حرفش این بود که نمی‌توانم. پرسیدم: چرا؟ جواب داد: هوای کربلا به سرم زده.»
کد خبر: ۵۷۴۲۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷

قسمت نخست خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
همسر شهید « یدالله شوریابی» نقل می‌کند: «گفت: اگه شهید بشم خدا نگهبان تو و بچه‌هاست تنها نمی‌مونی. گفت: من می‌رم جبهه، شما هم که این بچه‌ها رو نگه می‌داری، ثواب زیارت رو می‌بری.»
کد خبر: ۵۷۴۰۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴

شهید « یدالله شوریابی» دوازدهم فروردین ۱۳۱۳ در روستای شوریاب نیشابور به دنیا آمد. در عملیات خیبر در بیست و یکم آبان ۱۳۶۲ اسیر شد. در بیست و یکم شهریور ۱۳۶۳ با شکنجه‌های رژیم بعث عراق در اردوگاه، به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۷۴۰۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴

قسمت دوم خاطرات شهید «عطاءالله ریاضی»
همسر شهید « یدالله ریاضی» نقل می‌کند: «هر چهل پنجاه روز یک‌بار مرخصی می‌آمد؛ آن هم فقط ده روز. اما توی همین مدت کم آن‌قدر به ما انرژی می‌داد که تا مرخصی بعد، هر لحظه با خاطراتش شاد بودیم. دوست داشت همه لحظه‌هایمان با هم سپری شود. هرجا می‌رفت با هم می‌رفتیم...»
کد خبر: ۵۷۰۷۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۰

به مناسبت سالروز شهادت شهید « یدالله عبدالشاهی»، تصاویر این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۷۰۶۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۹

قسمت دوم خاطرات شهید «یدالله عبدالشاهی»
هم‌رزم شهید « یدالله عبدالشاهی» نقل می‌کند: «نمازم را تمام کردم، یدالله هنوز توی قنوت بود. اشک پهنای صورتش را خیس کرده بود. با تضرع و التماس پشت سر هم می‌گفت: اللّهُمَّ ارْزُقْنا توُفیقَ الشَّهادَهِ فی سَبیلِکْ. همیشه دعای دستش این بود؛ هنوز لذت مناجاتش را از یاد نبرده‌ام.»
کد خبر: ۵۷۰۵۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷

قسمت نخست خاطرات شهید «یدالله عبدالشاهی»
خواهر شهید « یدالله عبدالشاهی» نقل می‌کند: «گفت: دکتر می‌خواست دستم را قطع کنه. مادر گفت: کاش قطع می‌شد تا دیگه جبهه نمی‌رفتی! یدالله گفت: بدونین اگه دو تا دست‌هام هم قطع می‌شد، باز هم می‌رفتم. مادر گفت: پس باید دعا کنم جنگ تموم بشه! یدالله بدون معطلی جواب داد: اون وقت می‌رم فلسطین!»
کد خبر: ۵۷۰۴۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۶

شهید « یدالله عبدالشاهی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «ای عزیزان! کمی در قبال خون شهیدان احساس مسئولیت کنید. بیندیشید چرا شهیدان رفتند.»
کد خبر: ۵۷۰۴۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳

خواهر شهید « یدالله عبدالشاهی» نقل می‌کند: «مادر گفت: برو از یک‌جا خبر بگیر! من دیگه طاقت ندارم! یدالله با لبخندی زیبا که روی لب‌هایش نقش بسته بود، گفت: کاش من به جای بابا بودم و شهید می‌شدم. می‌دونی کنار خانه خدا شهید شدن چه سعادتی داره!»
کد خبر: ۵۷۰۳۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳

فرمانده سپاه فجر و دبیرکل دومین کنگره ملی شهدای فارس گفت: مردم، اصلی ترین متولی کار برای شهدا هستند.
کد خبر: ۵۶۹۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۵

از ناگفته‌های مادر شهید غریب در اسارت «یدالله فتاحی‌فر»؛
«یک روز صبح دیدم، یدالله گریه می‌کند گفتم پسرم چیزی شده؟ چرا گریه می‌کنی؟ گفت مادر جان، امام زمان (عج) را در خواب دیدم و گفت چقدر مادرم را قسم می‌دهی تا به جبهه بروی، بیا برو جوان. بیا برو ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهید غریب در اسارت، « یدالله فتاحی‌فر» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۵۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۵

خاطره نگاری والدین شهدا
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با مادر والامقام شهید « یدالله فاضلی زارچی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند
کد خبر: ۵۶۱۲۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳

شهید « یدالله جدیدی» در نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد: «جبهه جایی است که انسان می‌تواند در آنجا عبادت خالصانه انجام دهد و خالص شود. آنجاست که می‌تواند به خدای خودش نزدیک شود.»
کد خبر: ۵۶۰۵۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸

قسمت دوم خاطرات دانشجوی شهید «یدالله جدیدی»
برادر شهید « یدالله جدیدی» نقل می‌کند: «برای دوستش نامه نوشتیم: اگر از یدالله خبر دارید به ما بگویید! مدتی بعد، نامه‌اش رسید. نوشته بود: شما دلتان را کنار دل حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) بگذارید که مزار حضرت زهرا (س) نامعلوم است.»
کد خبر: ۵۶۰۵۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸

قسمت نخست خاطرات دانشجوی شهید «یدالله جدیدی»
پدر شهید « یدالله جدیدی» نقل می‌کند: «گفتم: یدالله ! شنیدم برای مسجد می‌خوای کاری انجام بدی؟ خندید و گفت: پدر! اگه کار خیری انجام می‌دیم، نباید به زبون بیاریم، چون دیگه جنبه خدایی نداره.»
کد خبر: ۵۶۰۴۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۶