نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شفاهی
روایتی شنیدنی از آزاده و جانباز «نادر جهانبخشی»
«نادر جهانبخشی» می گوید: زمانی که خبر فوت امام خمینی را شنیدیم خیلی ناراحت بودیم و عراقی ها شادی می کردند و می خواستند روحیه ما را تضعیف کنند اما ما مخفیانه گریه و زاری می کردیم. ثانیه به ثانیه اسارت را آرزوی بازگشت به وطن می کردیم.
کد خبر: ۵۶۸۱۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
آسیه حیدری مادر شهید جمال حیدری می‌گوید: «یک‌بار او را در خواب دیدم و به او گفتم: جمال جان شهادتت مبارک.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۶۸۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴

روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «رضا نهاوندی زاده»
«رضا نهاوندی زاده» می گوید: کنار سنگر ایستاده و یک رادیو دستم بود، در همین حین به فاصله 5 متری من یک خمپاره منفجر شد خودم را داخل سنگر پرت کردم ابتدا متوجه نشدم چه اتفاقی افتاده، چند ثانیه که گذشت با خون زیادی روی پیراهنم مواجه شدم، دیدم دست چپم از بین رفته، یکی از همرزمان صدا می زد آمبولانس و با یک بند مچ دستم را با فشار زیاد بست و به بیمارستان رساند که بعدها دوستانم می گفتند انگشتان قطع شده دستت را پشت سنگر پیدا کردیم.
کد خبر: ۵۶۸۰۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
یداله میرزا پدر شهید «ایرج میرزا» گفت: «خیلی دلسوز بود. برای من و مادرش خیلی احترام قائل بود. همراه مردم بود و در فعالیت‌های مسجد همیشه پیش‌قدم بود. او با شهادتش ما را سربلند کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۶۸۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۳

خاطره نگاری آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «شعبانعلی صادقیان» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۶۸۰۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید والامقام «احیاء طالبوند» در بیان خاطرات فرزندش می‌گوید: زمانی که پسرم شهید شد، در تشییع پیکرش بیش از هزار نفر شرکت کردند. تمام آن مردم برای ادای احترام به فرزندم آمده بودند که این موضوع باعث افتخار من شد و افتخار کردم که چنین فرزندی دارم.
کد خبر: ۵۶۷۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۳

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «ایرج عیدی نژاد» می‌گوید: شبی به کما رفتم و دیدم که به آن دنیا رفتم و مرا به بهشت بردند. به مامورین آنجا گفتم به خاطر پسرم بگذارید من برگردم. آنها قبول کردند و گفتند: برو ولی اینجا جایگاه توست.
کد خبر: ۵۶۷۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲

مهرعلی ربیع‌آذر پدر شهید «امیرحسین ربیع‌آذر» در روایتی از فرزندش می‌گوید: «اخلاق بسیار خوبی داشت. همیشه و در همه حال پیرو امام و حامی انقلاب بود، من و مادرش از جبهه رفتن او راضی بودیم و شهادت امیرحسین را یک هدیه در راه خدا می‌دانیم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۶۷۹۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲

به مناسبت هفته معلم، ویژه‌نامه معلم شهید «رحیم صباغیان» شامل زندگی، وصیت‌نامه، خاطرات، اسناد و دست‌نوشته، خاطرات شفاهی و مصاحبه با مادر شهید برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۶۷۷۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹

مادر معلم شهید «رحیم صباغیان» نقل می‌کند: «لحظه واع، خیلی نورانی بود، از چهره‌اش نور می‌بارید.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۶۷۷۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹

همسر معلم شهید «نعمت‌الله رجبی» نقل می‌کند: «با اینکه وضع زندگی ما خوب نبود، اما او خیلی هوای دانش‌آموزان مستضعف را داشت.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۶۷۷۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۸

خاطرات شفاهی جانبازان
«یوسف عزیزی‌زاده» جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «این انقلاب و جنگ بود که مسیر ما را تغییر داد. با رفتن برادرانم پای من هم به جبهه باز شد. بچه‌های ما با اسلحه‌ کلاشینکف جلوی تانک می‌رفتند و با همین وضعیت باعث شدند که عراقی‌ها دوبار عقب نشینی کنند...»
کد خبر: ۵۶۷۶۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴

خاطرات شفاهی جانبازان
«حاجی احمدی» جانباز 55 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «18 ماه بدون مرخصی در جبهه خدمت کردم، حتی یک روز هم غیبت نداشتم و همیشه در خط مقدم بودم. ایران قدرتمندترین کشور دنیاست و هیچ وقت رسالت حق از بین نمی‌رود.»
کد خبر: ۵۶۷۶۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۸

همسر معلم شهید «نعمت‌الله رجبی» نقل می‌کند: «نعمت‌الله دانش‌آموزان را به تقوای الهی دعوت می‌کرد و آنها خیلی او را دوست داشتند.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۶۷۵۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷

خاطرات شفاهی جانبازان
«غلام‌حسین عطار» جانباز 50 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «یک روز من و نُه نفر از همکارانم کنار مخزن‌های نفت ایستاده بودیم که در یک لحظه یکی از مخزن‌ها منفجر شد و ما به اطراف پرت شدیم، نزدیک خلیج بنگال بودیم و موج همه‌ی ما را گرفته بود، در این شش روز هیچکس غذا نخورد و ...»
کد خبر: ۵۶۷۵۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲

خاطرات شفاهی جانبازان
«کیومرث جعفرزاده» جانباز جنگ تحمیلی می‌گوید: «اوایل در انجمن‌های اسلامی فعالیت می‌کردم و از آنجا بود که من را به بسیج معرفی کردند. دوستانم بهم گفتند که می‌خواهند به جبهه بروند. زمانی که در جبهه بودم از سمت دریاچه مریوان به سمت روستاهای عراق می‌رفتیم و به دیوار خانه‌ها پلاک کارت می‌چسباندیم...»
کد خبر: ۵۶۷۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۶

شهید «محمدحسین سبزواری» پنجم تیرماه ۱۳۳۴، در روستای افرینه تابعه شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علی رحم، کشاورز بود. مادرش خیر قدم خانه دار بود. وی سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. دوم خرداد ۱۳۶۵، در عملیات حاج عمران بر اثر اصابت ترکش به سر به فیض شهادت نائل گردید.
کد خبر: ۵۶۷۴۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۱

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران لرستان:
مدیرکل بنیاد شهید لرستان گفت: بنیاد شهید و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لرستان، تاریخ شفاهی شهدای کل استان را ثبت و ضبط کرده است اما تاریخ شفاهی والدین شهدای دانشجوی معلم لرستان به همت خود دانشجویان معلمان دانشگاه فرهنگیان ضبط شده است.
کد خبر: ۵۶۷۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲

همسر معلم شهید «حسین شاطری» نقل می‌کند: «حسین مانند شهدا زندگی کرد و انتخاب شده از طرف خدا بود.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۶۷۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۱

گفتگو با جانباز و آزاده کرمانشاهی«حسین مراد امانی دهلقی»
«حسین مراد امانی دهلقی» می گوید: عملیات آغاز و 19 نفر برای شناسایی رفتیم. چون شب شده بود و جایی را نمی‌دیدیم به کمین عراقی‌ها برخوردیم و هر 19 نفر به اسارت بعثی‌ها درآمدیم. زمانی که اسیر شدم فرزندم به دنیا نیامده بود وقتی آزاد شدم و خانواده به استقبالمان آمدند فرزندم را نمی شناختم تا اینکه به من گفتند پسرت به دنیا آمده. آن لحظه از دیدن فرزندم خوشحال شدم و اسارت را فراموش کردم.
کد خبر: ۵۶۷۲۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۱