«حسین» در مکتب پدر و مادر تحصیل عشق و انسانیت کرد
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید حسین باباخانی» فرزند رضا و سکینه، یکم مهرماه ۱۳۴۶ در روستای کوهستانی فرومد از توابع شهرستان میامی به دنیا آمد. دو ماه بیشتر نداشت که روزگار، زهر خویش را به کام خانوادهاش ریخت و غم یتیمی را گوشه قلب کوچکش گذاشت.
تحصیل عشق و انسانیت در مکتب پدر و مادر
حسین در کنار مادر و تنها خواهرش، سالی را به سختی گذراند و پس از آن با ازدواج مجدد مادر، زیر سایه غلامحسین ثابتزاده، مردی خوشطینت و زحمتکش آرام گرفت. مادر و پدر هر دو ساده و بیریا برای بزرگ کردن فرزندان کمر همت بستند. پدر بار هیزم کشید و مادر در هُرم بیرحم تنور، ثانیهثانیه جوانیاش را سوزاند و برای سیر کردن شکم هشت سر عائله، نان عشق پخت. حسین چند سالی را درس خواند و سال ششم ابتدایی مدرسه را ترک گفت و از آن پس به تحصیل عشق و انسانیت در مکتب پدر و مادر پرداخت.
امام حسین(ع) به ما کمک میکنه شرمنده نشیم
مادر حسین نقل میکند: «خودش را به مسئول هیئت رساند. گفت: حاج آقا سلام. حاج آقا جواب داد: سلام حسین آقا، خوبی؟ گفت: خوبم حاج آقا، میخواستم بگم میشه عَلَم رو من بردارم؟ حاج آقا نگاهی به قد و بالایش انداخت. حسین چرخی زد و گفت: اینجوری نیگام نکنید، از پسش برمیام. بچههای هیئت به اعتراض گفتند: آخه این عَلم که وقف شما نیست، وقف خانواده محمدرضاست! حسین کم نیاورد. فوری جواب داد که: خب امام حسین(ع) بهشون کمک کرده! به ما هم کمک میکنه شرمنده نشیم!» دوشادوش مردم با صفای روستا زحمت کشید. در مکانیکی تعویض روغنی و کفاشی بزرگ شد و هر ظهر و شام در مسجد و محل مکبر نماز، اهل دل گشت.
وقتی به خدمت سربازی رفت، شجاعتر از همیشه با دشمن جنگید. به عنوان آرپیجیزن در ارتش جمهوری اسلامی تیپ ۵۵ هوابرد شیراز، گردان ۱۲۶ گروهان یکم خدمت میکرد. سرانجام پس از پنج ماه و پنج روز خدمت، بیست و یکم فروردین ۱۳۶۶ در قصرشیرین توسط نیروهای بعثی به شهادت رسید. اگر چه پیکر پاک شهید هیچگاه به دست خانوادهاش نرسید، اما نامههای ساده و پر از مهرش، خاطرات زیبا و دلانگیزش تا همیشه یادش را در دلها زنده نگه خواهد داشت.
انتهای متن/