خاطرات کوتاه و خواندنی از شهید «ایوب رضایی»
نوید شاهد کردستان: شهید ایوب رضایی فرزند عبدالله روز سوم اسفند ماه سال ۱۳۴۰ میان خانوادهای متدین در روستای آویهنگ از توابع شهرستان سنندج به دنیا آمد.
در سن ۶ سالگی راهی مدرسه شد و همزمان به آموختن قرآن کریم پرداخت و در سن نوجوانی به باغ داری و دامداری مشغول شد و با تصمیم بزرگان خانواده در سن جوانی ازدواج کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۰ به سپاه پاسداران پیوست و پس از مدتی به عنوان مسئول دسته مشغول خدمت شد.
ایوب در عملیاتهای زیادی شرکت داشت و سرانجام پس از سالها مجاهدت، در روز ۲۴ مهرماه سال ۱۳۶۲ حین درگیری با گروهکهای ضد انقلاب در روستای آویهنگ به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از تشییع در زادگاهش (روستای آویهنگ) به خاک سپرده شد.
رضای خدا در رضایت مردم
ایوب زمانی که به شهادت رسید، خیلی جوان و کم سن و سال بود، اما درکی که از دین و واقعیتهای اجتماعی داشت بسیار پخته و عالمانه بود، او با تمام وجود اسلام و انقلاب اسلامی را دوست داشت.
یکی از ویژگیهای برجسته او عشق به مردم بود، همیشه خود را مدیون و بدهکار مردم میدانست و میگفت: ما باید برای رفع مشکلات هر کاری از دستمان بر بیاید کوتاهی نکنیم و رضای خدا در رضایت مردم است.
همیشه در کارهای عام المنفعه و کمک به مردم پیشقدم بود و در آن مسیر بسیار از دیگران پیشروتر بود، زمانی که به او گفتم: تو چرا اینقدر دغدغه مردم را داری؟
جواب داد: هر کس که عاشق خدا باشد و او را دوست داشته باشد، مردم را هم دوست خواهد داشت، خدمت به مردم عبادت است.
ایوب قرآن را بسیار زیبا تلاوت میکرد و زمانی که ما ازدواج کردیم، گفت: تو هم باید قرآن را یاد بگیری، با صبر و حوصله مینشست و قرآن را به من آموزش میداد. او آنقدر در این مسیر ثابت قدم ماند تا من را هم با کلام خدا آشنا کرد.
زادگاهش مرکز اصالت دین بود
حقیقت این است که زندگی مشترک ما زیاد طول نکشید. اما از قبل ایوب را میشناختم، او انسانی باوقار و نجیبی بود.
از سن و سال و نحوه زندگی و اخلاق و رفتارش معلوم بود که او هم همانند اکثریت مردم روستاهای آن زمان محرومیت و ظلم و ستم را خوب میشناسد.
وقتی انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، با وجود تحصیلات زیادی نداشت، اما خوب درک کرده بود این نظام و انقلاب متعلق به مظلومان و ستم دیده گان است، کسانی که از جنس خودش هستند و باید حفظ شود.
در منطقهای به دنیا آمده بود که دین داری و اعتقاد راسخ به دین اسلام در آنجا ریشهای محکم و قوی داشت و تبلیغ کفر برای مردم قابل پذیرش نبود. به همین دلیل به سپاه پاسداران پیوست تا در کنار دیگر رزمندگان با عوامل کفر و ضد انقلاب مبارزه کند.
راوی: مستوره کریم پور، همسر شهید