جگرم آتش گرفت/ شهيد حسين مرادي
شهید معظم…………... حسین مرادی
فرزند:………………….. رشید
ولادت:…………… 8/6/1341
محل ولادت:روستای گزان علیا سنندج
شغل: ………….بسیجی
تاریخ شهادت:…….. 8/8/1362
محل شهادت: روستای گزان علیا سنندج
نحوه شهادت: درگیری با ضدانقلاب و اصابت گلوله
محل دفن:روستای گزان علیا سنندج
حسین فرزند رشیدو رابعه در میان خانوادهای زحمتکش و
مستضعف در روستای گزان علیا سنندج بدنیا آمد. پدر و مادرش کشاورز بودند. پس از طی
دوران خردسالی، به دبستان رفت تا سواد بیاموزد. تاکلاس پنجم ابتدایی درس خواند و
پس از آن بدلیل تنگدستی و نبود امکانات تحصیلی در آن دوره روستا، مدرسه را ترک
نمود و به کار پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اشغال اکثر مناطق کردستان توسط
ضدانقلاب و ظلم ستم روستایان محروم توسط آنها، به بسیج سپاه پاسداران پیوست تا به
مصاف ضذ انقلاب برود.
پس از شرکت در عملیاتهای پاکسازی متعدد و ابراز لیاقت و شجاعت زیاد، آبانماه سال 1362 در درگیری با ضد انقلاب و در روستای گزان علیا سنندج هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به خیل عظیم شهداء پیوست.
- پسرم از همان کودکی کار سخت در روستا را یاد گرفت. بچههای روستا در آن زمان همینطور بودند به سن مدرسه که رسید او را در دبستان روستا ثبت نام کردیم.
جگرم آتش گرفت
در آن دوره روستاها معلم وجود نداشت. کسانی که به خدمت سربازی میرفتند اگر با سواد بودند و مدرک دیپلم و بالاتر داشتند به عنوان سپاه دانش عازم روستاها میشدند تا درس بدهند. روزی حسین گریان از مدرسه به خانه آمد. پرسیدم چی شده؟ گفت معلم (سپاهی دانش) مرا کتک زده است. این را که گفت جگرم آتش گرفت. بچه خردسال زدن دارد؟ به مدرسه رفتم و داد و بیداد راه انداختم و گفتم آقا دوست داری کسی برادر کوچک یا خواهر کوچک خودت را کتک بزند؟
گفت: پسر تو سرکلاس میخوابد؟ گفتم یعنی شما نمیدانید بچه روستایی مثل بچه شهری نیست از مدرسه که بر میگردد آنقدر کار ریخته که فرصت درس و مشق را بزور پیدا میکند. تا نصف شب کار میکند. خسته است. برای همین است. سپاهی دانش عذر خواهی کرد و گفت حق با شماست اما حسین برای همیشه مدرسه را ترک نمود.
از خاطرات خانم رابعه نظری- مادر شهید