خاطره شهید محمدحسين جانبازی «8»
شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز روز دوازده فروردین روز بنای حکومت جمهوری اسلامی به جای حکومت دو هزار و پانصد ساله ظلم و جور و ستم شاهی پهلوی است. این روز بزرگ و...» متن کامل قسمت هشتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

12 فروردین بنای حکومت اسلامی به جای حکومت جور

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «محمدحسين جانبازی» 25 فروردین سال 1339 در روستای ماصرم سفلی از توابع کوهمره‌سرخی دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و دوران تحصیلی را تا مقطع دیپلم با موفقیت پشت سرگذاشت. سال 1359 در دانشسرای تربيت معلم ثبت نام کرد و سپس بعنوان معلم در مناطق محروم و عشاير مشغول خدمت شد. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه جنگ شد و سرانجام 27 اردیبهشت 1360 در جبهه‌ی شرهانی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد.

متن خاطره «8» : 12 فروردین بنای حکومت اسلامی به جای حکومت جور

امروز روز دوازده فروردین روز بنای حکومت جمهوری اسلامی به جای حکومت دو هزار و پانصد ساله ظلم و جور و ستم شاهی پهلوی است. این روز بزرگ بر امام زمان و نائب بر حقش و ملت شهیدپرور ایران مبارک باد.

امروز کتاب آدابی از قرآن تفسیر سوره حجرات را می‌خواندم. چندین صفحه خواندم بعد ساعتی خوابیدیم و بعد ناهار را صرف کرده و بعد از ناهار و دوباره کتاب را به دست گرفته و مقداری خواندیم و بعد از آن به جلو قلعه آمدیم و بچه های اعضای تیم جمع بودند به اتفاق هم به بازی والیبال رفته و مقداری بازی کردیم و بعد بچه‌ها به فوتبال رفته ولی من به خانه آمدم دائیم نشسته بود واشر پمپ چراغ را درست کردیم و زمان هم آمده بود. حجت الاسلام سیداحمد خمینی داشتند پیام امام را به مناسبت دوازده فروردین می خواندند به امید پیروزی حق علیه باطل محمد حسین جانبازی 12 فروردین 1362 والسلام.


امروز در خانه بودم. کتاب آدابی از تفسیر سوره حجرات از شهید دستغیب را مطالعه می‌کردم نزدیک ساعت ده بود که کتاب را برداشتم و به بر آفتاب پشت خانه دائیم رفتم خیلی‌ها جمع بودند و بحث‌هایی می‌کردند که سراسر غیبت بود. بلند شدم و به خانه آمدم و دوباره مقداری کتاب را مطالعه کردم. بعد از نیم ساعتی خواب بعدازظهر صدای بوق زیادی از پشت قلعه آمد رفتم دیدم تیم‌های فوتبال دسته دسته به طرف ماصرم علیا در حرکتند فوراً بچه‌ها را جمع کردیم و با اتومبیل برادر شجاعی حرکت کردیم.

متأسفانه تیم مقابل ما نیامده بود و بازی تیم سرو با چنارفاریاب بر سر مقام اول و دومی در دور بازی‌های جام شهدای کهمرۀ سرخی شروع شد که بنده داور بازی بودم و متأسفانه داوری خوب نکردم و به گمانم که بعضی حق‌ها پایمال شد که امیدوارم خدا مرا ببخشد. بالاخره بازی به وقت اضافی کشید و چنارفاریاب دو بر یک از ده سرو برد. امشب دارم دست و پایم را برای عزیمت به کرمان جمع می کنم محمدحسین جانبازی 13فروردین 1362 والسلام.

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده