«در انرژی اتمی بودیم، شب‌ها مهدی شالباف برای استراحت دیر می‌آمد و لحظه‌ای هم که دیر می‌آمد به بچه‌های گردان سر می‌زد و پتو‌های آنان را به رویشان می‌انداخت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خاطرات / دست مجروح و سرما!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «مهدی شالباف»، هفتم بهمن ۱۳۴۱ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش علی، میوه و تره‌بار فروش بود و مادرش اقدس نام داشت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، هفتم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ با سمت فرمانده گردان امام‌رضا (ع) در جزیره مجنون عراق و در عملیات خیبر به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش ابوالقاسم نیز به شهادت رسیده است.

دست مجروح و سرما!

جعفر باقریان همرزم شهید مهدی شالباف روایت می‌کند: در انرژی اتمی بودیم، شب‌ها مهدی شالباف برای استراحت دیر می‌آمد و لحظه‌ای هم که دیر می‌آمد به بچه‌های گردان سر می‌زد و پتو‌های آنان را به رویشان می‌انداخت، چون شب‌ها سرد بود و رزمندگان در کانکس چند تا پتو روی خود می‌کشیدند.

شب اول که آقا مهدی آمد پتو‌ها تمام شده بود و من دیدم پتویی را که زیاد هم تمیز نبود رویش کشید و خوابید. از طرفی، چون دستش مجروح بود و بنا به وضعیتی که داشت در هوای سرد زودتر از بقیه اعضایش درد می‌کرد. آن روز آقای علیرضا اکبری که یکی از فرماندهان و دوستان نزدیک و صمیمی مهدی بود دیدم مدتی دست ایشان را ماساژ داد، ولی بعد از آن برای ایشان پتو کنار گذاشتیم و رویش می‌کشیدیم.

منبع: کتاب از میمک تا مجنون (زندگی‌نامه سردار شهید مهدی شالباف)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده