مادر شهید «محمد بهاران» نقل می‌کند: «آخرین باری که قرار بود اعزام شود، موقع خداحافظی چندبار پیشانی مادر را بوسید و گفت: «مادر! خواهش می‌کنم شیرت رو حلالم کن که این سفر بازگشتی نداره.»

 شما هم با من به جبهه می‌آمدید، اگر می‌دانستید بعثی‌ها چه کردند!

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمد بهاران» در فروردین سال ۱۳۴۷ در تهران به دنیا آمد. فرزند پنجم اسکندر بود. با خانواده به روستای غیاث‌آباد گرمسار مهاجرت کردند. تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی ادامه داد. از همان بچگی در کار کشاورزی کمک پدر بود. در کار‌های منزل هم به مادرش کمک می‌کرد.

 شما هم با من به جبهه می‌آمدید، اگر می‌دانستید بعثی‌ها چه کردند!

سرباز سپاه بود. یازدهم دی‌ماه سال ۱۳۶۵به منطقه سقز کردستان اعزام شد. پدر شهید نقل می‌کند: «مرخصی‌اش تمام شده بود. ساکش را بست که برود. پیشم نشسته بود. گفتم: «پسرم! می‌شه این دفعه نری؟» گفت: «پدرجان! اگه می‌دونستی که رژیم بعثی چه کرده، اون‌وقت شما هم می‌آمدی؛ چه برسه به اینکه جلوی منو بگیری.»

مادر! شیرت را حلالم کن که این سفر بازگشتی ندارد

سی‌ام خرداد ۱۳۶۷ در همان منطقه به شهادت رسید. پنج روز بعد تشییع و در گلزار شهدای امامزاده اسماعیل دفن شد. آخرین باری که قرار بود اعزام شود، موقع خداحافظی چندبار پیشانی مادر را بوسید و گفت: «مادر! خواهش می‌کنم شیرت رو حلالم کن که این سفر بازگشتی نداره.»

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده