روایتی از همسر جانباز شهید «رامین کرمیان»؛
در آستانه ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان تصمیم گرفتیم به سراغ همسر جانباز شهید «رامین کرمیان» برویم که در سن 21 سالگی به درجه جانبازی می رسند و در حال حاضر هم 40 روز بیشتر از شهادتشان نمی گذرد، در ادامه متن گفتگو را تقدیم مخاطبان ارجمند می کنیم.

شبنم خدری در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد کرمانشاه، درخصوص زندگی همسرش «رامین کرمیان» که در سنین جوانی به درجه جانبازی رسیده و به تازگی شهید می شود، می گوید: رامین در سال 1357 در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران تحصیلی دیپلم، برای قبول شدن در دانشگاه تلاش های فراوانی می کند تا اینکه در مقطع کارشناسی تحصیل و موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته روابط عمومی شدند.

 

بدون شهید خیلی تنها شده ام/ همسر جانباز بودن برایم افتخار است

 

خدری افزود: مادرم همسر شهید هستند روزی به همراه مادرم به بانک رفته بودم برای انجام کاری که آقای کرمیان را آنجا زیارت کردم. چون بسیار جوان بود و روی ویلچر نشسته بود دلم به درد آمد و باب آشنایی ما از آنجا شروع شد. پس از آن در سال ۱۳۸۲ ازدواج کردیم که ثمره این ازدواج دو فرزند، یک دختر و یک پسر است. زندگی بسیار ساده و به دور از تجملات را با هم می گذراندیم.

همسر شهید در ادامه گفت: شهید با عشق و علاقه ای که به نظام و خدمت به جامعه و دفاع از تمامیت ارضی کشور جمهوری اسلامی داشتند وارد نیروی انتظامی شد و هدفی جز خدمت به همنوعان خود نداشت. با صداقت و پشتکار قوی به خدمت خود تا زمان جانبازی ادامه دادند.

خدری با اشاره به اینکه شهید در ابتدای خدمت خود و اوایل استخدام در سیستان و بلوچستان خدمت می کردند، گفت: پس از مدتی که در سیستان بود محل خدمتش به کرمانشاه انتقال پیدا کرد.

*راضیم به رضای خداوند بَر سر زبانش بود

وی اظهار داشت: نیروی انتظامی را انتخاب کرده بود و قصدش خدمت صادقانه به نظام و امنیت مردم و همنوعانش بود هیچگاه در خصوص مشکلات محل کارش حرفی به زبان نمی آورد یا لااقل به ما نمی گفت. ایشان در سن ۲۱ سالگی در کرمانشاه در حین درگیری با اشرارقطع نخاع شدند. هیچ وقت اظهار ناراحتی از راهی که رفته نمی کرد و اعتراضی هم نداشت همیشه می گفت راضیم به رضای خدا .

*شهید قهرمان سنگ زورخانه کشوری بود

همسر شهید گفت: ایشان بسیار روحیه بالایی داشت و بسیار علاقمند به ورزش به خصوص ورزش باستانی و زورخانه ای به طوری که بیشتر وقت خود را به ورزش اختصاص می دادزمان هایی هم که ما اعتراض می کردیم می گفتند می خواهید ورزش را هم از من بگیرید قهرمان سنگ زورخانه کشوری بودند.

وی بیان داشت: با هم به زیارت امام رضا (ع ) می رفتیم خیلی از اوقات دلم خیلی برایش تنگ می شود احساس می کنم که خیلی تنها شده ام چون او بعد از خدا برایمان تکیه گاه بود. شب هنگام متاسفانه حال شهید بد شد پدرشهید که در منزل ما تشریف داشتند و در حال استراحت بودند را خواستم بیدار کنم که شهید گفت مزاحمشان نشوید به هر صورت او را به بیمارستان رساندم چند روزی آنجا بود. با فرزندانم برای ملاقات به دیدارش رفتیم که بسیار ناراحت شدندکه چرا با این وضعیت کرونایی بیمارستان آمدید. البته ناگفته نماند که آقای دشتی از دوستان جانباز شان در بیمارستان همراهش بودندکه پس از چند روز متاسفانه فوت در آنجا به یاران شهیدش پیوست.

همسر شهید بیان داشت: نبود شهید در کنار ما بسیار سخت است دائماً با خود می گویم رامین جان چقدر زود ما را ترک کردی می دانم که چه راه سختی را بدون تو در پیش دارم  اما تا ابَد به یادت هستم. تنها امید ما خداست امیدوارم بتوانم به بهترین نحو بچه هایمان را تربیت کنم و به جایی برسانم.

وی در پایان گفت: تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) و طول عمر رهبرعزیز و طلب آمرزش برای روح این شهید و تمامی شهدا و طلب صبر را از خداوند خواستارم.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده