خاطره
شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۲
تا اینکه شبی به خواب می رود و امام خمینی (ره) را در خواب می بیند حضرت امام پیراهنی به او هدیه می دهد بعد از مدتی دل درد می گیرد وقتی به پزشک معالجه می کند می گویند حامله هستید...
نوید شاهد کردستان:

شهید اکبر ایزدپناه


اکبر ایزدپناه فرزند آدین در 1361 در شهر دلبران شهر انگورهای طلایی و زادگاه سلحشوران پرافتخار 8 سال دفاع مقدس چشم به جهان هستی گشود . دوران طفولیت و کودکی را در کنار خانواده مستضعف و با مهر ولایت امیرالمومنین علیه السلام تربیت یافت. پدرش کشاورز بود و اکبر جهاد اقتصادی را از پدرش آموخت و از همان دوران نوجوانی تلاش و سختی کار جهت تأمین نیاز خانواده را به راحتی و بطالت ترجیح می داد . او بارها به تهران مهاجرت و حاصل درست رنج خود را تقدیم خانواده نمود.

در سال 1381 جهاد دیگری را آغاز کرد . لباس سربازی به تن کرد و دوسال در تأمین امنیت کشور عزیزمان صادقانه خدمت نمود

سال 1384 به دستور شرع مقدس اسلام لبیک گفته و پیوند آسمانی بست که حاصل زندگی مشترک با همسر یگانه فرزندش مهدی است.

در تاریخ 1/4/1386 داوطلبانه لباس بسیجی بر تن نمود و به صفوف لشکر مخلص خداوند متعال ملحق شد و همچنان در راه خدا و پاسداری از دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی در منطقه کردستان تلاش کرد.

سرانجام این فرزند برومند اسلام در راستای تحقق اهداف مقدسش خود را فدائی کرد او در تاریخ 21/1/1388 در ارتفاعات منطقه مریوان در مصاف با گروهک ملحد پژاک به فوز درستکاری ابدی نائل شد. اکبر با شهادتش درس جهاد و ایثار در راه ارزشها را به همگان آموخت . مزار پاکش در گلزار شهیدان عزیز دلبران قرار دارد. روحش شاد و راهش مستدام.

برگهای سبز :


- مادر شهید 4 سال بود که ازدواج کرده بود اما بچه دار نمی شد و پزشکان گفته بودند که صاحب فرزند نخواهد شد تا اینکه شبی به خواب می رود و امام خمینی (ره) را در خواب می بیند حضرت امام پیراهنی به او هدیه می دهد بعد از مدتی دل درد می گیرد وقتی به پزشک معالجه می کند می گویند حامله هستید . خداوند به برکت خواب حضرت امام اکبر را به او عطا کرده بود.

- همیشه چهره خندان داشت وقتی از بیرون وارد منزل می شد شروع به شوخی می کرد و همه را می خنداند مردی شوخ طبع بود و با همه شوخی می کرد. فرزندمان مهدی خلق شوخ طبعی را از او به ارث برده به او می گویند عین پدرش می ماند.

- در کارهای خانه به من خیلی کمک می کرد . هیچگاه از گریه فرزندمان در نیمه های شب ناراحت نمی شد شبها وقتی مهدی گریه می کرد از خواب بیدار می شد و او را بغل می کرد و آرامش می نمود . در مدت چند سال زندگی مشترک برای یکبار هم کوچکترین رنجشی از هم نداشتیم .

- همیشه نمازش را اول وقت می خواند. او به مسائل دینی خیلی پایبند بود . روزه اش را در سخت ترین شرایط کاری اش می گرفت.

علاقه و توجه زیادی به تربیت فرزند داشت و همواره در خصوص تربیت فرزندمان به من سفارش می کرد و می گفت او را فرد نمازخوان و با ایمان تربیت کن . علاقه زیادی به حضرت مهدی (عج) داشت و برای همین نام مهدی را برای فرزندمان انتخاب کرده بود .

به نقل از بیگزاده ایزد پناه همسر شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده