خوابی که به واقعیت پیوست/ شهید علی مفاخری
شهید معظم علی مفاخری
فرزند
حسین
ولادت
۱۱ ̷ ۲ ̷ ۱۳۴۰
محل ولادت
روستای ده بنیاد مریوان
شغل پاسدار
تاریخ شهادت ۲۲ ̷ ۶ ̷ ۱۳۶۰
محل شهادت
محله شریف آباد سنندج
نحوۀ شهادت درگیری
باضدانقلاب- اصابت گلوله
محل دفن گلزار شهدا بهشت محمدی سنندج
در روستای ده بنیاد به دنیا آمد. پدر و مادرش
حسین و جیران با درآمد ناچیز کشاورزی در آن زمان خانوادۀ خود را تأمین می کردند. تحصیلات دورۀ ابتدایی را به پایان رساند و فقر مال و نبود امکانات
تحصیلی در آن دورۀ روستاها به او اجازۀ ادامه تحصیل نداد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و حضور نامشروع گروهکهای ضدانقلاب در کردستان همواره از
دین اسلام و نظام نوپای اسلامی دفاع می کرد. وی
برای مبارزه با ظلم و ستم ضدانقلاب
به عنوان پاسدار به سپاه پاسداران پیوست.
علی مفاخری پس از شرکت در عملیات های متعدد پاکسازی منطقه از لوث وجود ضدانقلاب، در درگیری با آن ها در مقر شریف آباد سنندج هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
خوابم به واقعیت پیوست
همان شب حادثه من خودم خواب دیدم که خانه مان در محاصرۀ ضدانقلاب است و خانه را گلوله باران می کنند. صبح بیدار شدم و با ترس ودلهره گفتم خواب بدی دیده ام. خدا کند برای علی اتفاقی نیفتاده باشد. اعضای خانواده مرا دلداری می دادند که چیزی نیست و ان شاالله خیر است. خیلي زود از شهادت شش نفر پاسدار در خیابان حافظ (محلۀ شریف آباد) فورا بیرون آمدم. همرزم علی را دیدم و سوال کردم. گفت چیزی نیست. زخمی سطحی برداشته و در بیمارستان بستری است. به بیمارستان رفتم وقتی خبر شهادت پسرم را شنیدم بیهوش شدم. شب قبل علی با پنج نفر پاسداردیگر گشت بوده اند. چند نفر زن چادر مشکی به آن ها نزدیک می شوند و این ها اصلا شک نمی کنند که زن نیستند و مرد های ضدانقلابند. زنهای محجبه وقتی به علی و همرزمانش می رسند، چادر ها را به سرعت می اندازند و با اسلحه پسرم و همرزمانش را به گلوله می بندند و همه را به شهادت می رسانند. خوابم به واقیت پیوسته بود.
از خاطرات خانم جیران مظفری، مادر شهید
