شریف را دیدم و به سراغش رفتم . نگاهم در چهره اش ماند. نوری در چهره اش متبلور شده بود. به او نزدیک شدم ...

نوید شاهد فارس: شهید شریف نصیری در بیست و هفتم شهریور ماه سال 1336 در روستای کامفیروز مرودشت دیده به جهان گشود. 
دوران ابتدایی را در روستا گذراند و جهت ادامه تحصیل به شیراز رفت و موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. پس از اخذ دیپلم به روستا بازگشت تا بتواند آینده درخشانی را برای فرزندان روستا رقم بزند پس شغل شریف معلمی را برگزید.
با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی به لباس سپاه در آمد و به خدمت گذاری پرداخت. در سال 60 ازدواج کرد و پس از چندی جهت دفاع از کشور به جبهه رفت.
سرانجام شهید شریف نصیری در بیست و یکم بهمن ماه 1364 در عمليات والفجر 8 به درجه رفيع شهادت نائل آمد . روحش شاد .


(خاطره ای از شهید شریف نصیری )

چند ساعتی از شروع عملیات والفجر8 نگذشته بود.
شریف را دیدم و به سراغش رفتم . نگاهم در چهره اش ماند. چهره اش خیلی فرق کرده بود . نوری در چهره اش متبلور شده بود به او نزدیک شدم .
ناگهان در ذهنم فکر شهادتش خطور کرد. او را در آغوش گرفتم و صورتش را بوسیدم و گفتم :
- شریف قول می دهی در آخرت شفیعم بشوی؟
تبسمی بر روی لبانش نشست و گفت:
- دیگه سر به سرمان نذار
چند قدمی از من دورتر شد . حس شهادتی که در دلم افتاده بود آرام و قرار را از من ربوده بود. دوباره به سمتش دویدم و گفتم:
- تا قول شفاعت رو ندی نمی ذارم حرکت کنی
با یک حالت عجیبی گفت:
 باشد... اگر شهید شدم...
تا کلمه باشد را از او شنیدم قرآن کوچکی را که در جیب داشتم را بیرون آوردم . و گفتم:
- شریف به قرآن قسم بخور
اشک امان شریف را نداد از چشمانش فرو ریخت و روی گونه هایش جاری شد. قرآن را بوسید و دستانش را روی قرآن گذاشت و گفت:
- قول می دهم.
دوباره او را بوسیدم . و چند قدمی که از او دور شدم . خمپاره ای پیکر زیبایش را به خون نشاند و او هم به دیدار مولایش شتافت.


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده