شهید دانشجو استان مرکزی
شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۷
تاريخ را مي گويم و ياد مرداني که مي آيند و مي روند و آن قدر بزرگ و پر رنگند که هيچ وقت در چارچوب پنجره ها و يادها، بيرنگ نمي شوند، نمي ميرند. نمي شود جنگ 8 ساله قمه کش هاي عراقي و تابلوي دل هاي آينه کاري شده ي يلان اين ديار را روي ديوار بلند تاريخ نديد.

نام پدر: سیدرضا

تاریخ تولد: ١٣٤٥/٠١/٢٠

محل تولد: شازند

نام عملیات: کربلای 4

تاریخ شهادت: 

محل دفن: مفقود

محل شهادت: شلمچه

اقشار: دانشجویی ، آموزش و پرورش ، فرهنگی ، مفقودین

زندگی نامه شهید اجاقی

 

هرگز ز ياد خاطـــره ها گـم نمي شويد               از خاطرات پنجـــره ها گـم نمي شـويد
در برکه هاي وحشـي و پرمـوج زندگي               در مرگــزار دايره هــا گــم نمي شويد
فريــادتان تلاوت توفان و تنـدر است                 در هاي و هوي حنجره ها گـم نمي شويد
دل هـــايتان طراوت شعر شکفتن است               در ازدحـــام خاطـره ها گـم نمي شويد
اين واقعيتي اسـت که با اين همه خطـر               در خــاطرِ مخـاطره ها گــم نمي شود
فريــادتان اگر چه به دنيـــا نمي رسد                 همچون صــداي زنجره ها گم نمي شـود
وقتي خــدا گره زده در چشم خيستـان                هرگز ز چشــم منظره ها گم نمي شويد

تاريخ را مي گويم و خاطره هايي که نرم نرم پا به ذهن مي گذارد، خودنمايي مي کنند، راه مي روند و هر دم چون شاخه هاي خفته در دامن بهار، شکوفه مي کنند.
تاريخ را مي گويم و ياد مرداني که مي آيند و مي روند و آن قدر بزرگ و پر رنگند که هيچ وقت در چارچوب پنجره ها و يادها، بيرنگ نمي شوند، نمي ميرند.
نمي شود جنگ 8 ساله قمه کش هاي عراقي و تابلوي دل هاي آينه کاري شده ي يلان اين ديار را روي ديوار بلند تاريخ نديد.
نمي شود اين تکه ي خون رنگ خاطره را که حالا بخش خيلي بزرگ تاريخ اين ملت شده است با پاک کن دنيا و روزمرّگي هاي آن پاک کرد.
نه نمي توان چهره هاي خنداني را که براي شهادت، براي کوچ تا ناکجاي روشن عشق،  براي گم شدن در کوچه ي بي انتهاي خدا، بي تابي مي کرد، فراموش کرد.
براي همين است که مي گويم اين کتاب تاريخ، اين شاهنامه، ورق هاي به رنگ ايمان و خاطره اش، روي لب هاي هميشه و در گوش فرزندان اين ديار، تلاوت مي شود، نبرد و هفت خوان يلان شير اوژني که رفتند، آمدند و ما قلب هاي بزرگشان را که براي عشق، براي ايمان و آيينه مي تپيد، به خاک سپرديم. آن هايي که رفتند و ديگر نيامدند.
«شهيد علاءالدين اجاقي» را مي گويم که چون شکوفه هاي بهاري در 20/10/1345 در روستاي بِصري از توابع بخش زاليان شازند به دنيا آمد، شکفت و وقتي پروانه وار پا در شراره هاي عشق و ايمان نهاد ما هيچگاه قامتش را روي شانه هايمان، روي موج دست هايمان، تشييع نکرديم. اين پروانه ي عاشق در خانواده اي که به آب وآيينه ايمان داشت، پا به جهان گشود.
پدر خانواده «سيّد رضا» مرد کار و تلاش و خوشه هاي گندم و مادر، بانوي شرم و ايمان، از خدا خواسته بودند فرزندشان پسر باشد و آن ها نامش را علاءالدين بگذارند.
علاءالدين تا پايان پنجم ابتدايي، پابه پاي ديگر بچه هاي ده، خانه ها و کوچه هاي خاکي را پيمود، با آن ها گفت و شنيد و در نگاه مهربان پدر و مادر، کلمه وکتاب را حرف به حرف، در دفتر مشق خود نوشت. دوره ابتدايي که تمام شد، او بود و توجّه برادر که مي گفت: علاءالدين بايد براي ادامه تحصيل، از آنجا که ده مدرسه راهنمايي ندارد، پيش من يعني «اراک» بيايد. بنابراين برادر بزرگ تر، پدروار او را به زير چتر حمايت و مهرباني خود گرفت، و چنين شد که وي در طي دوره راهنمايي در مدرسه معرفت و دبيرستان در دبيرستان شهيد بهشتي، در نگاه خانواده اي ديگر، چشم در چشم برادر روييد، باليد و قد کشيد.
در سال دوم دبيرستان  يعني سال1360 وقتي که فقط 16بهار از زندگي او مي گذشت با توجه به اين که رجاله هاي عراقي با گلوله هايشان به جنگ با گلبرگ هاي لاله آمده بودند،    علاءالدين با پافشاري بسيار و در حالي که مسؤوليت انجمن اسلامي دبيرستان را نيز به عهده داشت. به عضويت نيروهاي بسيج درآمد و پس از طي 45روز، دوره ي آموزش نظامي در شهر اصفهان به جبهه خوزستان اعزام شد و همچون کبوتري رها که در چارچوب ميله و تن نمي گنجد در عمليات هاي فتح المبين و بيت المقدس شرکت نمود و پس از آن يک بار در مناطق جنگي غرب کشور با رزمندگان اسلام همراه شد. او حتي آن گاه که براي ادامه ي تحصيل در رشته ي ادبيات فارسي، پا به مرکز تربيت معلم شهيدباهنر تهران نهاد، انديشه ي ياراني را که با خون رنگ ترين چکامه ي لب هايشان، با گلوله هايشان، به جنگ با فوج فاجعه رفته بودند فراموش نکرد.
او بود و پرواي پريدني ديگر، او بود و عمليات جنگي که يکي بعد از ديگري شکل  مي گرفت، بارور مي شد و اميد پدر و مادر که فرزندشان دوباره از جبهه بيايد، تا نگاه آن ها در نگاه او گره بخورد، تا اين بار، همين دفعه ي آخر نهال اميدشان را در ازدواج علاءالدين به شوق، بدل کنند.
ولي او رفت و چون کبوتري مهاجر که از کوچ بر نمي گردد، ديگر بازنگشت. او رفت و مانند ماهي کوچک عشق، در آبي بيکران گم شد.
علاءالدين اجاقي بعد از شرکت در چند عمليات سرانجام در عمليات کربلاي چهار، 4/10/1365، با جامه ي غوّاص جنگي، خود را در آب هاي جزيره بوارين، در آب هاي آبي عشق، تا شهر پشت درياها، تا خدا، شناکنان کوچيد و رفت.
از تاريخ 4/10/1365 تا به حال نامه اي از علاءالدين به پدر و مادرش نرسيده است؛ مي-دانم از بهشت تا اينجا، راه خيلي دوراست. شايد فردا، بادهاي نرم ارديبهشت نامه ي او را، با خود به اينجا بياورند.       
 

نامه: 
با نام خداوند متعال و با آرزوی طول عمر برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی و فرج هر چه زودتر امام زمان(عج) و پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام بر کفار بعثی و شفای عاجل تمامی مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی و با درود بیکران به ارواح پاک تمامی شهداء انقلاب اسلامی و اسلام از صدر تا کنون.
خدمت پدر بزرگوارم ؛ سلام علیکم, امیدوارم که حال مبارکتان خوب بوده و هیچگونه ناراحتی نداشته باشید . مادر مهربان و گرامی را سلام عرض نموده و از خداوند برایش طلب سلامتی می نمایم. خدمت ننه جان و آباجی سلام عرض مینمایم , برادر گرامی و اکرم خانم را سلام عرض نموده و صلاح الدین و شهاب الدین را از راه دور میبوسم, خدمت عموی گرامی با خانواده سلام عرض می نمایم,خدمت خواهر عزیزم مهین و اسدالله سلام عرض نموده و بچه ها را رضا ,ملیحه, محمد, مریم و امید را از راه دور میبوسم. خدمت خانواده حاج آقا فرخی و سادات خانم و محمد آقا سلام عرض مینمایم, بچه ها را یک یک , پروین , اشرف, اجمل و سیف الدین را از راه دور میبوسم. خدمت آقا محسن و عیال ایشان سلام عرض نموده و سلامتی ایشان را از خداوند خواستارم. خدمت تمامی عمه ها و خاله ها با شوهرهایشان اناثاً و ذکوراً سلام عرض مینمایم.
پدر جان اگر از احوال فرزند حقیر خود خواسته باشید بحمدالله خوب بوده و در سلامتی کامل به سر میبرم, پدر جان حدود یک هفته پیش به یکی از جبهه ها در جزیره مجنون اعزام شدیم و بعد از اتمام یک هفته ماموریت , دوباره به پشت جبهه در یکی از مقرهای لشکر علی ابن ابیطالب (ع) به سلامت برگشتیم و هم اکنون در پشت جبهه به سر میبریم و مشغول استراحت می باشیم و غرض از مزاحمت و نوشتن نامه این بود که شما را از وضعیت خود آگاه نمایم که از بابت بنده خیالتان راحت باشد و همیشه دعاگوی امام امت و رزمندگان اسلام باشید. دیگر عرضی نداشته و همگی شما را به خداوند متعال میسپارم. والسلام علی عبادالله الصالحین
11/12/ 64
سید علاءالدین اجاقی

نامه: 
الحمدلله الذی هداینا لهذا ماکنا لنهتدی لولا ان هدینا الله
به نام خداوند متعال که هدایت مخصوص خود را در این برهه از زمان در زیر این آسمان کبود به وسیله مردی از سلاله پاک فاطمه زهرا نصیب ملت ایران نمود و به ما توفیق داد که از ارزشهای بدست آمده توسط این هدایت و از این نعمت بزرگ حفاظت و پاسداری کنیم . با سلام به آقایمان و سرورمان حضرت ولی عصر روحی خدا و با آرزوی طول عمر برای نائب بزرگوار ایشان و قائم مقام نائب ایشان حضرت آیت الله العظمی منتظری و پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام و باز شدن راه کربلا و جاری شدن احکام الهی به جای قوانین تباه کننده و نابود کننده انسانیت انسان, و فراهم آوردن زمینه ظهور آقایمان , امام زمان (عج) و شفای تمامی مجروحین و معلولین و مریضهای اسلام و با درود بی کران به ارواح پاک و مطهر تمامی شهدا گلگون کفن اسلام از صدر اسلام تا کنون.
با عرض معذرت از اینکه مقدمه را طولانی کرده و باعث سردرد شما شدم ؛ خدمت پدر بزرگوارم سلام علیکم . امیدوارم که حال مبارکتان خوب باشد و هیچگونه ناراحتی نداشته باشید و در پناه ایزد منان و با عنایات خاصه حضرت حق در امورات خویش موفق باشید , مادر مهربان و ارجمندم , امیدوارم که سلام مملو از مهر و محبت فرزندتان را از راه دور پذیرا باشید و ما را از دعای خیر خود فراموش نکرده باشید و به جای غصه خوردن شکر گذار خداوند بوده و هم اکنون که اربعین حسینی است , مشکلات زینب کبری را به یاد آورده و دیگر برای من ناراحت نباشی , و در ضمن امیدوارم که خودت را به زحمت نینداخته و علاوه بر زحمات زیادت دیگر برای من زیاد ناراحت نبوده و روزه نگیری . علاوه بر اینکه دارای ضعف جسمانی هم می باشید . خلاصه کلام اینکه از دعای خیرت ما را فراموش نکن, ولی خودت را به زحمت مینداز . خدمت ننه جان و آباجی هم سلام مخصوص میرسانم, خدمت برادر و سرور گرامی اکرم خانم سلام عرض نموده و شهاب الدین و صلاح الدین را از دور می بوسم. خدمت عموی گرامی با فاطمه خانم سلام عرض نموده و بچه را مخصوصاً محمد حسین را از راه دور میبوسم . خدمت اسدالله و خواهر عزیزم سلام عرض نموده و رضا, ملیحه, مریم, محمد و امید را دیده بوسم. خدمت آقا محسن با عیال سلام عرض مینمایم, عمه سادات را سلام رسانده و امیدوارم که حالش خوب باشد. پروین خانم و اشرف خانم را سلام رسانده و امیدوارم که همت خود را صرف تحصیل کنند(انشاءالله که چنین میکنند) . سیف الدین و اجمل را از دور بوسیده و برایشان از خداوند متعال طلب سلامت مینمایم. خدمت تمامی عمه ها با شوهر هایشان و بچه هایشان و تمامی خاله ها با شوهر ها و بچه هایشان که ماشاءالله به علت زیادی آنها قید کردن نام آنها در نامه قدری مشکل است سلام عرض نموده و امیدوارم که در سلامت کامل بسر ببرند, خدمت دائی ها با اهل بیت سلام عرض مینمایم. خلاصه خدمت شما دوستان و آشنایان و اقوام که با عرض پوزش که در نامه اسم شریفشان ذکر نشده سلام عرض نموده و سلامت همگی را از خداوند تعالی خواهانم. بعد از احوالپرسی از شما و عرض سلام محضر شریفتان ؛ پدر جان اگر از احوال فرزند حقیر خود خواسته باشید بحمدالله در سلامت به سر برده و به انجام وظیفه مشغولیم و در منطقه آرام در حال انجام وظیفه که استراحت و کسب معنویات از حضور منور عزیزان رزمنده است مشغولیم و امیدوارم که شما هم دعا کنید که خداوند ما را در انجام تمامی وظایفمان به نحو احسن موفق بدارد. پدر جان غرض از مزاحمت این بود که شما را از حال خود آگاه کنم . شما هم اگر توانستید حقیر را از احوال خود آگاه کنید . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته . در ضمن خبر تفویض استاندار رسید , با امید اینکه استاندار جدید در خط بدی نباشد کلی خوشحال شدم . در ضمن از خط خوردگی و بدخطی که  در نامه به چشم میخورد معذرت میخوام .
نکته : در نامه ای که می فرستید اگر تاریخ عروسی عمه سادات مشخص شده است آنرا قید نمائید تا اگر خدا توفیق داد به طور کامل مزاحم شویم.
حقیر سید علاءالدین اجاقی

  بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید سید علاءالدین اجاقی :
 « ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون »
مپندارید آنها که در راه خدا کشته شدند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورند .
با نام خدا وبا آرزوی پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام بر کافران بعثی و طول عمر رهبر کبیر انقلاب اسلامی و فرج هر چه زودتر امام زمان(عج) وبا سلام به تمامی شهدای راه حق و تمامی شهیدانی که با نثار خون پاک خود اسلام را زنده کرده وجمهوری اسلامی را به پا کردند.
من به عنوان فرد حقیری که به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا مقداری از بار سنگین گناهم کم شود از ملت مسلمان و شهید پرور انقلاب ایران تقاضا دارم که هیچگاه رهبر عظیم الشأن انقلاب ، امام را تنها نگذاشته وسرورمان این امید امت وامام را پشتیبان باشید وبا پشتیبانی از روحانیت مسئول و متعهد مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب بکوبید . چون تنها راه نجات اسلام پیروی از روحانیت می باشد امیدوارم که انقلاب اسلامی به رهبری امام امت به سرتاسر جهان صادر شود ، تا نظامهای ضد انسانی از بین رفته ونظام عدل اسلامی جانشین آنها گردد .
واینک شما ای پدر عزیز وگرامی و ای مادر مهربان ،ای بزرگوارانی که یک عمر زحمت کشیدید تا فرزندی سازنده و مفید به اسلام و مسلمین عرضه کنید ،اکنون به آرزوی دیرینه خود رسیده اید واین فرزند حقیرتان می رود تا قطره ای خون ناچیز خود و جان ناقابل خود را به پروردگار خویش تقدیم کند . والدین بزرگوارم زحمات جبران ناپذیر شما را نمیدانم با چه زبانی جبران کنم . به جبهه آمدن من مقدار ناچیزی از آن زحمات را جبران خواهد کرد واگر این جهاد مورد قبول خداوند متعال واقع شود ، زحمات شما به اجر اخروی تبدیل خواهد شد.از شما پدرومادر عزیز وشما ملت شهید پرور تقاضا می نمایم که به جان رهبر انقلاب دعا کرده واین شعار(خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار) را همیشه به یاد داشته باشید .
پدرومادر گرامی از شما طلب حلالیت میکنم ،ضمناً برادر گرامی و عزیزم وصیت نامه قبلی من به قوت خود باقی است واین نامه به عنوان آخرین نامه من بعد از عملیات می باشد ، چون در وصیت نامه قبلی ذکر نشده که محل دفن من کجا باشد در اینجا می گویم که محل دفن من را هر کجا پدرم تشخیص داد قرار دهید.
من الله توفیق السعادة . والسلام علی من التبع الهدی .
علاءالدین اجاقی   1361/2/31

                                           بسم رب الشهداء والصدیقین
وصیت نامه شهید علاءالدین اجاقی :
  «انا لله وانا علیه راجعون»
به نام خدا و با آرزوی طول عمر برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی و فرج هر چه زود تر امام زمان (عج) وپیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام بر کفار بعثی وشفای عاجل تمام مجروحین و معلولین وبا درود بیکران به ارواح پاک تمامی شهدای اسلام از صدر تا کربلای حسینی و از کربلای حسینی تا کربلا های غرب وجنوب ایران وصیت خود را آغاز می نمایم: حمدوستایش خدای متعال را که در هم کوبنده ستمگران است ویاری کننده مستضعفان.پروردگارا تو خود می دانی که من برای لبیک گفتن به ندای هل من ناصر حسینی به جبهه آمده ام ، برای دفاع از دین مبین اسلام ودفاع از حریم مسلمانان به جبهه جنگ با تجاوزگران کافر آمده ام ، بارالها این کار کوچک در راهت را به کرمت قبول بفرما . خداوندا به من توفیق ادامه دادن راه شهدا را عطا بفرما تا بتوانم مسئولیت سنگینی را که در قبال خون پاک شهدا دارم به نحو احسنت به انجام برسانیم ودر ادامه دادن این راه خونین شهدا یاریم فرما تا در روز قیامت در پیش شهیدان حسین ابن علی (ع) روسفید باشم .بعد از حمد وستایش وراز ونیاز با خداوند متعال خدمت والدین عزیزم سلام می رسانم .پدرومادر مهربان وبزرگوارم شما زحمات زیادی برای من کشیده اید تا مرا به این حد رسانده اید من از شما والدین گرامیم قدردانی وتشکر میکنم وامیدوارم که بتوانم با جهاد در راه خدا جبران زحمات شما را بنمایم. والدین عزیزم بعد از شهادت برای من گریه نکنید بلکه خوشحال باشید که فرزندتان در راه دفاع از دین حق شهید شده وهنگام تشییع جنازه من توقع دارم با گامهایی استوار پیشاپیش جنازه من حرکت کنید وبر مزار من گریه نکنید شکرگذار خدا باشید تا چشم دشنان اسلام کور شود . پدرومادر عزیزم اگر تا به حال خلافی از من دیده اید وفرزند شایسته ای برای شما نبوده ام مرا ببخشید واز تقصیرم درگذرید تا در پیشگاه خداوند متعال از این بابت  (احترم به پدرومادر)روسفید باشم.خدمت برادر عزیزم سلام عرض مینکم ،برادر جان تو خود می دانی که شهادت اوج افتخار است پس اگر شهید شدم امیدورام که بعد از شهادتم برای من گریه نکنید وبا خوشحالی شکرگذار خداوند باشی وهمیشه در خدمت به مسلمانان وپیروی از دستورات امام عزیزمان موفق باشید ضمناً اگر درگذشته خلافی از من مشاهده کردید امیدورام که مرا ببخشید .خدمت تمامی خواهرانم سلام می رسانم واز شما خوهران عزیز تقاضا دارم که بعد از شهید شدنم گریه نکنید بلکه خوشحال بوده وبا حفظ حجاب وپاکی خود همیشه در راه مبارزه با بی حجابان این جرسومگان فساد موفق باشید واگر تا به حال ناراحتی از من دیده اید مرا ببخشید . پیامم به امت مسلمان ، خانواده محترم شهداء ، برادران همسنگر(دانش آموزان) من کوچکتر از آنم که بخواهم برای شما عزیزان پیام بفرستم اما لازم دانستم که نکاتی را به عرض شما عزیزان برسانم .
ای برادران آنان که رفتند کار حسینی کردند وما که مانده ایم باید حسین وار راهشان را ادامه بدهیم .شهدای ما با خون خودشان این سربلندی وافتخار وپیروزی اسلام را به دست آوردند وپیش ما به امانت سپردندورفتند وما هم باید همانگونه که آنها در پیشبرد اهداف اسلام کوشا بودند بکوشیم تا نگذاریم که خون این شهدا به هدر رود. ومن هم به عنوان برادر کوچک شما از شما تقاضا دارم تا آنجا که می توانید با ضد انقلاب مبارزه کرده وهیچگاه نماز جمعه را ترک نکنید وبا گرانفروشی واحتکار مبارزه کنید ومواظب آنهایی باشید که در نماز جمعه وجماعت هم شرکت می کنند اما می خواهند با این کارشان نظر شما ملت مسلمان را به خود جلب کرده واز طرفی به شما ملت مسلمان مخفیانه خیانت کرده ودست به گرانفروشی واحتکار می زنند.از اینها همه گذشته همیشه مواظب حزب کثیف توده باشید که این حزب کثیف خیلی خطرناک است . هیچگاه دعا به جان امام از یادتان نرود . وحال روی سخنم با برادران دانش آموز است که در سنگر مدرسه با دشمنان استعمار گر مبارزه می کنند ای برادر عزیز با هوشیاری کامل در مدارس مواظب احزاب کثیفی مانند حزب توده بوده وهمیشه در نماز جماعت ونماز جمعه ومراسم دعای توسل ودعای کمیل شرکت کنید ودر پیشبرد اهداف اسلامی کوشا باشید تا خداوند از شما راضی شود .در خاتمه از تمامی دوستان وآشنایان تقاضا دارم که هر گونه خلافی از من دیده اید را حلال کنید واز کلیه برادرانی که در تشییع جنازه من شرکت کرده اند خواهش می کنم که اگر می توانند یک روز نماز  ویک روز روزه برای من به جا بیاورند وکلیه وسایل شخصی من را در راه خدمت به مستضعفین مصرف نمایید ومحل دفن من هم به اختیار پدرم باشد ولی دوست دارم پیش شهدای گلگون کفن اراک به خاک سپرده شوم .والسلام علی من التبع الهدی.
اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان محمد رسول الله ،اشهد ان علی ولی الله .
وصیت نامه شهید علاءالدین اجاقی    مورخ 1361/10/22


وصیت نامه شهید علاءالدین اجاقی :
 «والذین جاهدواهینا لنهد لینهم وانّ الله لمع المحینیً»
 «وآنان که جهاد کردنددر راه ما هرآینه بنمایانیشان راهنمای وهمانا خداست با نیکوکاران.»
با سلام بر حضرت محمد مصطفی (ص) وسلام بر امام زمان و سلام بر نایب بر حقش این سلاله پاک رسولان وسلام بر تمامی امت خوب حزب الله وصیت نامه خود را آغاز میکنم :
اینک که آخرین لحظات عمر خود را سپری می کنم و آماده می شوم برای عملیات لازم دیدم که چند مطلب را متذکر شوم هر چند که خود را لایق این نمی دانم که کسی را نصیحت کنم ولی بر حسب وظیفه این مطلب را به طورخلاصه عرض میکنم . اول اینکه امام را تنها نگذارید و پشتیبان وی باشید چرا، چون که ایشان پرچم دار حرکت مسلمانان است واین وحدتی که خداوند به وسیله ایشان به وجود آورده است می باشد واین چیزی است که امریکا و شوروی وتمامی استکبار جهانی را به وحشت انداخته وآنها تمام تلاششان این است که این نعمت  پرتابی را که خداوند در روی زمین پر تلاطم به صورت جزیره ای امن یعنی جمهوری اسلامی قرار داده است از بین ببرند ونور خدا را خاموش کنند.اما نورخدا در این سرزمین جلوه کرده است وخدا خواست اسلام از این نقطه طلوع کند ، چرا که این ملت واین مملکت در هزار ها سال پیش منتظر این بودند که فردی برخیزد واین پرچم را به دوش بکشد  واینک این امام بزرگوار  این بیرق را به دوش گرفت وبه پیش می رود تا ان پرچم را بر بلند ترین قله های جهان برافرازد چون او از جدش حسین درس گرفته است. اباعبدالله روز عاشورا این پرچم را بلند کرد هر چند به قیمت کشته شدن خود و برادرش واسارت خانواده اش گردید واین امام که فرزند حسین است ادامه دهنده راه جدش خواهد بود اگر به قیمت جانش تمام شود پس برادران عزیز قدر این مرد بزرگ را بدانید وسخنانش را به جان بخرید ومطیع امر وی باشید ودر خط او حرکت کنید که همان صراط مستقیم است و اساسی ترین چیزی که ما را به اینجا رسانده است .درقرآن آمده است : رسیدگی کنید به حسابتان قبل از اینکه به حسابتان رسیدگی کنند .
مطلب بعد از شما می خواهم که پایگاه بسیج را خالی نگذارید تا انجا که می توانید با سپاه همکاری کنید وجای شهدا را پر کنید ونگذارید دشمنان اسلام خوشحال شوند.
فرهنگ  را همچون گذشته گرم نگه دارید وبه تمام منافقین بگویید که ما با شناخت کامل نهضت به هدفمان به این راه آمده ایم وکسی ما را به واسطه زور به اینجا نیاورده است وما از خدا توفیق شهادت را خواستاریم .شما خانواده های معظم شهداء شماهائی که بهترین عزیزان خود را تقدیم اسلام کردید که اسلام در این جهان حاکم باشد چگونه صبر میکنید که یک عده افراد اوباش تمام دستاوردهای شما را به بازی بگیرند .ویا بی حجابی را چگونه تحمل میکنید که فرزندان شما در راه به دست آوردن اسلام فدا شوند ویک جوان فاسد بی بندو بارهمه چیز شما را به بازی بگیرد بدانید که فرزندان شهید شما از این مسائل نمی ترسندوانتظارشان از شما اینست که در مرحله اول از مسئولین امر بخواهید که مبارزه با این افراد را آغاز کند ،از استاندار بخواهید که سری به این ادارات بزند .ببینید چه زنهایی در آنجا کار میکنند در صورتی که 7 سال از انقلاب می گذرد هنوز در ادارات شهر ما افراد طاغوتی مشغول کار هستند در صورتی که از جانب مسؤلین اقدامی صورت نگرفته همانطور که به خیابان ها ریختید وبساط رژیم پهلوی را بر هم زنید خودتان وارد عمل شوید وریشه بدحجابی را بکنید .واز مسؤلین بخواهید که افراد حزب اللهی را جایگزین افراد طاغوتی در اداره ها کنند .
در پایان سخنی هم با پدرم ومادرم : می دانم که پدرم ومادرم جز ناراحتی ودرد سربرای شما چیز دیگری نداشتم وشما همیشه کمکم کردید ومرا به خوبی پرورش دادید تاکنون که همسر جوانم را نزد شما به امانت گذاشتم ومی روم ،می دانم که برایتان بسیار مشکل است . داغ فرزند برای پدر ومادر مشکل است ولی شما توکل بر خدا کنید وصبر پیشه کنید که خدا ایران است واما شما برادرانم این لباس خونین برادرانتان را بر تن کنید و سلاح مرا در کف گیرید که دشمن خیل نکند که جای من خالی است  همچون کوهی استوار در مقابل وشکلات مقاومت کنید وشما خواهرانم زینب وار راه برادرانتان را ادامه دهید وبا حفظ حجاب خود وفراگیری احکام اسلام مبلغی برای اسلام باشید  والسلام .
دوستدار همگی شما علاءالدین اجاقی    

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده