نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
مادرشهید «محمدعلی ملکوتی» نقل می‌کند: «همه‌جای خانه را گشتم، نبود. چادر سر کردم و دویدم بیرون. کوچه، بازار و خیابان. داشتم با همان حال و روزم از جلوی مسجد رد می‌شدم که به دلم آمد یک نگاهی هم توی مسجد بکنم. توی مسجد بود. عاقبت هم شد مکبّر همان مسجد.»
کد خبر: ۵۷۸۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷

خاطره ای از زبان خواهر شهید«ابراهیم رستمی»
سال 1362 صبحی دل انگیز که در انتظار صدای آشنای در نشسته بودم هر لحظه به یاد برادرم ابراهیم دل پُر از شوق و هیجان داشتم. روزی که آقای ابوالفتحی آمد تا مرا به دیدن او بررد لحظه ای فراموش نشدنی رقم زد. آن روز نه تنها سفری به جبهه بود بلکه آغاز خاطراتی شرین و دردناکزندگی رزمندگان با همه سختی ها و دوستی ها بود. ادامه این خاطره از زبان «نسرین رستمی» را در نوید شاهد کرمانشاه بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷

به مناسبت سالروز شهادت منتشر می‌شود
یکی از نامه‌های شهید «حمید فضیلت»، با دست خط زیبای خودش که برای خواهرانش «ایران و فرحناز» نوشته بود، برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۷۸۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶

به یاد شهدای گمنام؛
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید سرلشکر خلبان «حمید فضیلت» را به مناسبت سالگرد شهادتش برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶

به مناسبت سالروز شهادت، شهید والامقام «محمدحسن کاظم زاده یاقوتی‌نوبر»، پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه این شهید بزرگوار را برای علاقه‌مندان منتشر کرد.
کد خبر: ۵۷۸۶۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۵

شهید «محمدرضا علیزاده‌دهخدایی»، دانشجوی رشته زبان در دانشگاه مونترال کانادا بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به سفارت ایران در اوتاوا حمله کرد و عکس‌های شاه معدوم را پائین کشیده، لگدمال کرده و تصویری از امام خمینی(ره) را آنجا نصب می‌کند. به همین دلیل تحت تعقیب پلیس کانادا قرار می‌گیرد و در کانادا مخفی می‌شود ...» ادامه این خاطره از زبان خواهر شهید دانشجو «محمدرضا علیزاده‌دهخدایی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۶۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۳

«از همان شبی که اولین شهید را به لوشان بردم یک سوال در ذهنم شکل گرفت. جواب آن سوال هر چه که بود نتیجه‌اش یک نهیب به خودم بود. غلامحسن! چقدر بی‌مسئولیتی! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۸۶۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۲

روایتی خواندنی از همرزم شهید «ابراهیم رستمی»
صدا، صدای ابراهیم نبود؛ او می‌دانست چه کسی بوده که این حرف را زده اما سکوت کرد و حرفی نزد. معلم که سکوت او را دید، گوشش را گرفت و او را از روی نیمکت بیرون کشید. معلم گفت: دوباره ازت می‌پرسم کی بود؟ او باز هم سکوت کرد. معلم بیشتر عصبانی شد و گفت: دست‌هایت را بگیر! و ابراهیم دست‌های کوچکش را جلو گرفت و معلم با چوب به جانش افتاد. ادامه این خاطره از زبان «سیف الله پور شفیع» را در نوید شاهد کرمانشاه بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۵۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۲

مادر شهید دانش‌آموز «محمود مافی»:
«محمود برای گرفتن رضایت خانواده جهت رفتن به جبهه، شب و روز گریه می‌کرد، به قدری پافشاری کرد تا رضایت به رفتنش دادیم. وقتی اجازه‌اش را گرفت دیگر در پوست خودش نمی‌گنجید ...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید دانش‌آموز «محمود مافی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۲

به مناسبت سالروز شهادت شهید «مرتضی معروف صوفیان»، زندگینامه این شهید گرانقدر منتشر شد.
کد خبر: ۵۷۸۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۲

به مناسبت سالگرد شهادت شهید «سیروس یزدانی‌نیا»، برکت روزمان را به یاد او و با مطالعه زندگینامه این شهید بزرگوار رقم می‌زنیم.
کد خبر: ۵۷۸۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۲

« یک روز که شهید طباطبایی دعای حجت را به قولی دزدیده و سر سفره گفته بود، یک پس گردنی از حجت خورد! بعد از زدن پس گردنی، شهید صنعتکار گفت: ای بابا! این ‌که دعای من بود! ...» ادامه این خاطره از زبان همسر شهید «حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۴۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۳۰

هم‌رزم شهید «محمد کرکه‌آبادی» نقل می‌کند: «راهم رو ادامه بدین. هیچ‌وقت نگذارین که اسلحه‌ام روی زمین بمونه که با این کار دشمن شاد می‌شه. این را بار آخر اعزامش گفت. پدرش در سن شصت و پنج سالگی خود را برای اعزام به بسیج معرفی کرد.»
کد خبر: ۵۷۸۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۳۰

برگی از خاطرات
«علی گفت با توجه به تجربه‌ای که در خصوص مسائل پزشکی داری، از طریق جهاد به روستا‌ها اعزام شو تا بتوانی کمکی برای آن‌ها باشی ...» ادامه این خاطره از شهید «علی میوه‌‏چین» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۱۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۵

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
«ای شهید، تویی که پایه‌های ظلم و ستم را لرزاندی و با خون خود نهال اسلام را آبیاری نمودی و به آیندگان درس چگونه ماندن را آموختی، همچنان که مولا حسین (ع)، چگونه بودن را به تو آموخت ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۵

همسر شهید «محمود شهریاری» نقل می کند: سال 1363 پس از پایان تحصیلات ابتدایی خیلی دوست داشت به جبهه برود و عشق رفتن به جبهه در وجودش موج می‌زد به همین خاطر به بسیج مراجعه نمود و ثبت نام کرد اما به علت جثه کوچک او با عضویتش مخالفت کردند.
کد خبر: ۵۷۸۱۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۵

در قسمتی از جلد سوم کتاب «به قول پروانه» که خاطرات شهربانو و کبری چگینی از زنان امدادگر استان قزوین است، می‌خوانید: «انگیزه همگی ما مبارزه با رژیم حاکم بود. در سطح گسترده اعلامیه تکثیر می‌نمودیم و به دست مردم می‌رساندیم. سخنرانی‌ها و پیام‌های امام را روی نوار ضبط می‌کردیم و نشر می‌دادیم و به داد مجروحان تظاهرات می‌رسیدیم ...»
کد خبر: ۵۷۸۰۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳

«گفتند می‌خواهیم شما را به زیارت حضرت امام‌خمینی(ره) ببریم. شالباف اظهار کرد که ما این روز‌ها را لحظه‌شماری می‌کردیم، این زمان یک فرصت طلایی است و چشمان ما امشب خواب ندارد ما خانه نمی‌رویم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۸۰۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳

«متانت ایشان آشکار بود طوری که وقتی ایشان در مجلسی حضور داشت آن جمع از چارچوب‌های احترام خارج نمی‌شد و جمع تحت تأثیر ایشان قرار می‌گرفت ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳

«نگاه آقا مهدی زین‌الدین به مصیب، نگاهی همراه با افتخار و لذت بود و می‌گفت: هر وقت آقا مصیب با ما باشد، خیال‌مان از بابت تخریب راحت است ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مصیب مرادی‌کشمرزی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۷۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۲