نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - تنها خاطره
آنچه می‌خوانید خاطره‌ای از شهید جواد آقامیری است.
کد خبر: ۴۰۳۰۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱

یکی از نزدیکان شهید بیت اله آقامرادی خاطره‌ای را درباره شهادت او نقل می‌کند.
کد خبر: ۴۰۳۰۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱

بنایی برای خدا
من سالهای زیادی فقط برای خودم بنائی کرده ام و حالا می خواهم بنای خدا باشم ...
کد خبر: ۴۰۳۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۰

به گزارش نوید شاهد از زنجان، مادر شهید علی اصغر افشاری خاطره‌ای را بیان می‌کند؛
کد خبر: ۴۰۳۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۰

مادر شهید فرهاد اوجاقلو در بیان خاطره‌ای از او می‌گوید: او بدون سحری روزه می‌گرفت.
کد خبر: ۴۰۲۹۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۸

آنچه می‌خوانید خاطره‌ای از شهید حسین بیات به زبان مادر گرانقدر اوست.
کد خبر: ۴۰۲۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۷

شهید معزز ابوالفضل میری به جایگاه پدرش ارزش ویژه‌ای می‌داد.
کد خبر: ۴۰۲۸۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۶

خاطره
امروز شهر ما افتخار خود را در پایمردی این رشیدمردان می بیند، و مدال استقامت و پایداری خود را مدیون شجاعت و از جان گذشتگی شان می داند...
کد خبر: ۴۰۲۸۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۶

خاطره
خاطره ای از سردار شهید حاج مهدی باکری فرمانده لشکر 31 (ع)
کد خبر: ۴۰۲۸۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۶

مادر شهید مختار تقی‌لو در روایت خاطره‌ای از فرزند خود می‌گوید: او به من گفت "سه روز دیگر شهید خواهم شد".
کد خبر: ۴۰۲۸۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۵

از فرماندهي اطاعت کن، احترام برادران بسيجي را داشته باش، بيهوده تيراندازي نكن، به موقع در پست نگهباني حاضر شو، مواظب اوضاع باش و در هنگام پست خوابت نگیرد
کد خبر: ۴۰۲۷۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۵

شهید عزیز قاسمپور
اين دو بسيجي بوي خاصی میدن چهره ی معصوم و نوراني اي دارند
کد خبر: ۴۰۲۷۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۵

شوق پرواز
شهیدی که جشن شهادت خودش را با یک عظمت خاص برگزار کرد ...
کد خبر: ۴۰۲۷۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۴

کد خبر: ۴۰۲۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۴

مادر شهید الیاس حاجیانی در بیان خاطره‌ای از فرزند رشید خود می‌گوید: روزی الیاس به من گفت؛ مادر بیا من را ببوس شاید دیگر مرا نبینی.
کد خبر: ۴۰۲۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۳

خاطره از شهید اصغر دهقان نیری؛ راوی پدر
گفتم: پسرم! ، چطور شما از زمان مرگ خود آگاهی و این حرف را می زنی ؟! در پاسخ گفت: حالا مي بيني، پدر اگر برايت ثابت نشد. اين خط و اين نشان ...
کد خبر: ۴۰۲۶۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۱

آنچه می‌خوانید خاطره‌ای از شهید غلامرضا حسنی به زبان یکی از عزیزان اوست.
کد خبر: ۴۰۲۶۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۱

خاطراتی از مهندس شهید فریدون کشتگر
مهندس کسی بود که همچون سنگرسازان بي سنگر با وجود اينكه مسؤوليت پشتيباني جنگ و جهاد را بر عهده داشت اما خود پشت لودر مي نشست و براي رزمندگان اسلام خاكريز مي زد.
کد خبر: ۴۰۲۵۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۰

خاطره
برای رفتن به جبهه بی قراری می کرد، او را به علت کمی سن ثبت نام نمی کردند...
کد خبر: ۴۰۲۵۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۹

اختصاصی نوید شاهد گلستان در اردوی همسران شاهد
رو به امام کردم وگفتم: آقا اینجا چه می کنید، چطور شد به ما سر زدید؟ امام در حالی که چهره ای نورانی داشتند با آرامش و وقار خاصی روبروم مودب ایستاد وگفتند: آمده ام خبرتان را بگیرم. به ایشان گفتم: پس آقا جان توی دستتان نان دارید؟ فرمودند: این نان و سکه ای که روی آن است برای شماست. از این به بعد نون آور شما و بچه هايتان من هستم آمدم بگم دیگه نگران نباشید.
کد خبر: ۴۰۲۵۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۹