آن روز ديگر حساب بيست تومان هم نکردم و زدم به چاک.و از مسجد سراسيمه و هراسان پا به فرار گذاشتم و تا دم در خانه دويدم.فردا ظهر که شد باز هواي بيست تومان آمد تو کله ام و به ياد آن چيزهائي افتادم که با بيست تومان ميشه خريد اين بود که دوباره به طرف مسجد رفتم.
کد خبر: ۴۱۶۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۵
سردار علی ناصری در یکی از خاطرات خود میگوید: منطقه پر از مین بود. پوشش تیربار هم آن را کامل میکرد. حرکت بسیار مشکل بود. علی آقا به هر مین که میرسید با خونسردی آن را خنثی میکرد. به سیم خاردار قبل از سنگرها رسیدیم....
کد خبر: ۴۱۶۷۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۵
غلامرضا جعفری یکی از رزمندگان بیان میکند: تا صبح گلوله آرپیجی بود که شلیک میکردیم. من آنقدر آرپیجی زده بودم که از یک گوشم خون میآمد و گوش دیگرم عین ساعت تیک و تاک میکرد. هر چهار نفرمان خسته و بیخواب بودیم. آن شب را به هر زحمتی بود، بیدار ماندیم و از خط دفاع کردیم.
کد خبر: ۴۱۶۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۵
خاطره ای کوتاه از شهید سبزیکار
شهید علی اصغر حاجی غلامزاده سبزیکار در سال 1340 در شهرستان مشهد متولد شد. شهید سبزیکار معاون اطلاعات و عملیات تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) در تاریخ بیست و یکم بهمن سال 1364 در عملیات والفجر8 در اروند رود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۶۷۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۲
شهدای مداح ؛ بسیجی شهید
عقيده داشت كه اين انقلاب از آن ماست و ما موظفيم كه آن را از شر دشمنان حفظ كنيم، هر چند به قيمت ريخته شدن خونمان باشد؛ بدین ترتیب با آغاز جنگ تحمیلی، از پیشتازان امر جهاد و حماسه آفرینی شد.
کد خبر: ۴۱۶۵۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۱
به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت «هادی هوشیاری» نامه ها و خاطره های این شهید بزرگوار منتشر شد.
کد خبر: ۴۱۶۵۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۱
حجتالاسلام فخرزاده در نشست «خاطرهنگاری» مطرح کرد؛
مدیر واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری با اشاره به آسیبهای ورود تخلیل در خاطرات دفاع مقدس، گفت: اکثر خاطرات دفاع مقدس دلی و هیاتی جمعآوری شده که اتفاق خوبی است؛ اما امروز برای ایجاد توازن در گونههای ادبی نیازمند برنامه هستیم.
کد خبر: ۴۱۶۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۰
در انتظار مهمان- خاطره ای از پرستار ناهید برخوردار پور عیوضی
کد خبر: ۴۱۶۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۰
امیرعلی احمدی یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در بیان یکی از خاطرات خود میگوید: ناگهان سنگینی دستی را روی شانه چپم احساس کردم. دست رستم خانی نبود، دستی که روی شانهام بود بزرگتر از دست ایشان بود. بلافاصله از زمین بلند شدم و برگشتم. عراقی بود....
کد خبر: ۴۱۶۲۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۸
خاطره ی از آزاده سرافراز اله مراد روح افزا - با گذراندن 52 ماه اسارت
حدود سه ساعت ما را با چشم باز در جلو آفتاب سوزان آسمان عراق نگه داشتند. طوری که بعد از اتمام تنبیه، چشمهایشان هیچ جا را نمی دیدند و کورمال کورمال روانه آسایشگاه شدیم...
کد خبر: ۴۱۶۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
خاطره اى از شهيد محمدعلى زارع فرزند حبيب الله به نقل از غلام على افتخارى (دوست شهيد)
کد خبر: ۴۱۶۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
اجلاسیه نهایی کنگره ملی ۱۲ هزار شهید استان آذربایجان غربی
اجلاس نهایی (اختتامیه) کنگره ملی ۱۲ هزار شهید آذربایجان غربی، 12 آذر 96 در حسینیه اعظم ثارالله(ع) ارومیه برگزار شد.
کد خبر: ۴۱۶۰۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
رحیم حاجمیری یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از روزیهای بمباران میگوید.
کد خبر: ۴۱۵۹۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۲
تولدت مبارک شهید!
آخرين باري كه آمده بود به مرخصی به خواهرش گفته بود؛ مينا من دهم اسفند بر می گردم؛ تولدم نزدیک است. كيك تولدم را آماده کن . ما ساكش را آماده كرده بوديم...
کد خبر: ۴۱۵۹۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۲
معرفی شهدای استان هرمزگان
شهید بختیار رنجبريكميز، دوم آذر 1340، در روستاي كميز از توابع شهرستان رودان در یک خانواده کارگر زحمت کش ديده به جهان گشود. پدرش دادخدا، كارگر بود و مادرش حوا نام داشت. تا سوم ابتدايي درس خواند. سال 1359 ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. سيام بهمن 1363، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
کد خبر: ۴۱۵۸۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۱
خاطره اى از شهيد على ملك زاده فرزند ناصرعلى ؛ راوى: تهمينه ملك (مادر شهيد)
کد خبر: ۴۱۵۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۹
خاطره ی ی از شهید شیرمحمد اعتقادی (حسینعلی یعقوبی) همرزم شهید
یک شب در خواب بودم نزدیکیهای ساعت 3 شب بود که صدای مهیبی سنگر را به لرزه در آورد سراسیمه از خواب بیدار شدم و با صدای بلند شیرمحمد را صدا زدم که دیدم صدای آن از لای خمپاره بلند شد...
کد خبر: ۴۱۵۶۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۸
خاطره ی از رزمنده دفاع مقدس یداله مظلومی همرزم شهید یادگار امیدی
شاید امداد غیبی الهی بود که نیروهای عراقی از چند قدمی ما رد شده و در هوای مهتابی متوجه حضور ما نشدند...
کد خبر: ۴۱۵۵۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۸
خاطره اى از شهيد احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد به نقل از سيده نبات موسوى (مادر شهيد)
کد خبر: ۴۱۵۵۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۸
خاطره اى از شهيد محمدرضا صفايى جعفرآبادى فرزند عبدالعلى ، (راوى: محسن صالحين همكار و هم رزم شهيد)
کد خبر: ۴۱۵۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۷