نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید
یک روز به اتفاق خانواده و برای تفریح به شمال رفته بودیم. در راه برگشت...
کد خبر: ۳۹۵۲۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۷

نیمه شعبان سال 1369 بود. گفتیم امروز به یاد امام (عجل الله تعالی فرجه) می گردیم. اما فایده نداشت. خیلی جستجو کردیم. پیش خودم گفتم: «یا امام زمان! یعنی می شود بی نتیجه برگردیم.»
کد خبر: ۳۹۵۲۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۷

روحانی شهید محمد حسن شریف قنوتی کاری است از عبدالرضا سالمی نژاد که با بهره گیری از کتاب هایی مانند نفر هفتاد و سوم اثر نویسنده و شیخ شریف، جواد کامور بخشایش و زیر نظر سردار محسن کاظمینی به رشته تحریر در آمده است.
کد خبر: ۳۹۵۲۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۷

ناصر باز هم زده بود زیر قول و قراری که با هم گذاشته بودیم. اما، آنقدر راسخ بود که جای هیچ حرفی را باقی نمی گذاشت.
کد خبر: ۳۹۵۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۶

بازنشر به بهانه سالروز شهادت
نوید شاهد - یکی از آشنایان خواب شهید «احمد پلارک» را می بیند. او از شهید تقاضای شفاعت می کند. شهید پلارک در جواب می گوید: «من نمی توانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی می توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه و عنایت داشته باشید، هم چنین زبان هایتان را نگه دارید. در غیر این صورت، هیچ کاری از دست من بر نمی آید.» در ادامه 12 خاطره ناب از شهید پلارک را می خوانید.
کد خبر: ۳۹۵۱۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۶

شهدای مدافع حرم استان گیلان، شهید جمال رضی:
راوی خاطرات همرزم شهید جمال رضی؛ یه روزی جمال اومد پادگان گفت سپاه داره استخدام می کنه اگه اجازه بدین مرخصی بگیرم برم کارهای جذب انجام بدم.
کد خبر: ۳۹۵۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۵

حق آن هایی که خودشان را وقف جبهه و جنگ کرده اند، فقط با شهادت ادا می شود.
کد خبر: ۳۹۵۱۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۴

درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه درب را کوبید و سریع رفت.در باز شد. زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت .
کد خبر: ۳۹۵۰۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۴

دیار آفتاب - کتاب زندگینامه و خاطرات شهید حبیب حسنی با حضور مسئولان، خانواده های معظم شهدا، کارکنان و دانش آموزان دبیرستان شهید بهشتی دلیجان رونمایی شد.
کد خبر: ۳۹۵۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۴

همسرش مي گويد: پايه و اساس زندگي او رضاي خدا بود. زماني که به خواستگاري من آمد اولين حرفي که زد اين آيه شريفه بود:ان صلاتي و نسکي و محياي و مماتي لله رب العالمين...
کد خبر: ۳۹۵۰۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۲

هميشه از خداوند مي خواستم اوّل گناهان ما را پاک کرده و بعد از آن اگر لياقت شهادت را داشتم,به شهادت برسم...
کد خبر: ۳۹۵۰۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۱

پاسداشت شهدای مدافع حرم (9)
سردار شهید حاج عبدالله اسکندری هر چند رزمنده ای نام آور در جنگ تحمیلی بود، اما نام او وقتی سرزبان ها افتاد که به جمع مدافعان حرم پیوست و پیکر مطهرش پس از شهادت به دست گروه تروریستی «اجناد الشام» افتاد!
کد خبر: ۳۹۵۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۱

پاسداشت شهدای مدافع حرم (8)
منطقه ای در شمال پاکستان وجود دارد به نام پاراچنار. شیعیان این منطقه از سه طرف در محاصره ی طالبان قرار دارند. آنها شهدای بسیاری را در راه حفظ اعتقادات خود تقدیم کردند.
کد خبر: ۳۹۵۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۱

خط ایثار (3)
مرا ببخشید که نمی توانم نزد شما باشم و به شما خدمت بکنم، چه کنیم که وظیفه چنین اقتضاء دارد، آخر مسلمان بودن و ادعای شیعه داشتن هم بی دردسر و بی زحمت نیست. هر کس که طاووس خواهد، جور هندوستان بایدش!
کد خبر: ۳۹۵۰۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۱

خط ایثار (2)
خواهرهای عزیزم، نامه های پرمهر و محبت و پرمعنای شما به دستم رسید و بسیار خوشحال شدم ولی بعضی جاها مقداری ناراحت کننده بود، ان شاءالله که ظاهری بود و به خاطر این که من زودتر بیایم.
کد خبر: ۳۹۴۹۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۳۰

پاسداشت شهدای مدافع حرم (7)
حقیقتاً غریبانه رفتند. اصلاً میدان جهاد باز شد که ناجوانمردانه و غریبانه بروند، اما! البته قسمت ما نبود که خونین پر و بال به لقا حق برسیم.
کد خبر: ۳۹۴۹۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۳۰

پاسداشت شهدای مدافع حرم (6)
عاشورای سال 61 هنوز پایان نیافته است، قصه ی پرغصه کربلا همچنان جاریست و داستان شام، خیال تمام شدن ندارد!
کد خبر: ۳۹۴۹۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۳۰

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (8)
قبل از عملیات بدر وقتی با او مصاحبه کردند گفت: در این عملیات انشاءالله دیدار یار است. امیدوارم گمنام شهید شوم. جنازه ام به یاد سالار شهیدان کنار آب فرات و کنار او بماند!
کد خبر: ۳۹۴۹۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۳۰

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (7)
در فتح المبین به سختی مجروح شد. منتقل شد به بیمارستانی در تهران. وقتی حالش بهتر شد قصد بازگشت به جبهه داشت. اما هیچ پولی همراهش نبود. اما می دانست چه کند!
کد خبر: ۳۹۴۹۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۳۰

آن آقا به شهید مفتح گفت که خیلی از اینها نماز هم نمی خوانند و حالا برای ما انقلابی شده اند. مرحوم مفتح پرسیدند، مگر شما کنترل می کردی که کدام یکی از کارگرهایت نماز می خواند یا نمی خواند؟ ایشان حرفی نزد...
کد خبر: ۳۹۴۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۹