خون من رنگینتر از خون همکلاسیهایم نیست
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «علی ارزاق» بيست و پنجم شهريور 1343، در شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش ابراهيم، كارگر بود و مادرش كلثوم نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و سوم فروردين 1362، در زبيدات عراق به شهادت رسيد. پيكر او مدتها در منطقه بر جا ماند و سال 1378 پس از تفحص، در زادگاهش به خاک سپرده شد.
خون من رنگینتر از خون همکلاسیهایم نیست
وقتی شهید تصمیم گرفت به جبهه برود، با من مشورت کرد و از من اجازه خواست. برگهی رضایتنامه را به من داد، اما چون هنوز محصل بود و سن پایینی داشت، قبول نکردم. به پدرم هم سپردم که در زمان غیبت من، به هیچ وجه آن برگه را امضا نکند.
اما وقتی من برای کار به رودان رفته بودم، برادرم به پدرم گفت: «اگر شما رضایتنامه را امضا نکنید، خودم امضا میکنم و به جبهه میروم؛ چون خون من از دوستان و همکلاسیهایم رنگینتر نیست. من هم وظیفه دارم در جبهه حضور پیدا کنم و از وطنم دفاع کنم.»
در نهایت، پدرم را راضی کرد و امضا آن برگه را گرفت. چند روز بعد هم عازم جبهه شد. وقتی از رودان برگشتم و سراغ برادرم را از پدر و مادرم گرفتم، گفتند که او به جبهه رفته است.
برادرم حدود سه ماه در جبهه بود. اواخر اسفندماه ۱۳۶۱ با خانه تماس گرفت و گفت دوره آموزشیاش تمام شده و تا چند روز دیگر به مرخصی میآید. اما سه چهار روز بعد دوباره تماس گرفت و گفت: «چون عملیاتی در پیش است، دوست دارم برای اولین بار در عملیات شرکت کنم، به همین خاطر فعلاً به مرخصی نمیآیم. بعد از عملیات میآیم.»
اما پس از پایان عملیات دیگر خبری از او نشد. گروهی از همرزمانش که به خانه برگشته بودند، سراغش را گرفتیم. گفتند بعد از عملیات او را دیدند که در حال جمعآوری شهدا و مجروحان بوده. همان موقع ارتش عراق پاتک زد و نیروهای ما را از وسط قیچی کرد و دیگر خبری از برادرم نشد.
حدود دو ماه گذشت تا اینکه سپاه پاسداران اعلام کرد که برادرم مفقودالاثر شده است.
(به نقل از برادر شهید، حسین ذاکری)