قسمت نخست خاطرات شهید «علی عربی»
سه‌شنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۵۰
مادر شهید «علی عربی» نقل می‌کند: «زیارت عاشورا و زیارت امیرالمؤمنین را خیلی زیاد می‌خواند. صبح جمعه هر هفته حتی بعد از ازدواجش که می‌آمد سمنان، می‌رفتیم مسجد المهدی دعای ندبه. فکر می‌کنم به خاطر توجه زیادش به این دعا‌ها بود که خداوند شهادت را نصیبش کرد.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید علی عربی» بیست و سوم اسفند ۱۳۶۵ در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش حسن‏علی، کارمند و روحانی بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته کامپیوتر درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. سال ۱۳۸۳ ازدواج کرد. بیست و ششم مهر ۱۳۸۸ در منطقه مرزی پیشین شهرستان سرباز توسط اشرار و قاچاقچیان بر اثر انفجار کمربند انتحاری به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای امامزاده یحیی (ع) شهرستان سمنان به خاک سپردند.

شهادتش ثمره مداومتش بر خواندن زیارت عاشورا بود

هوای من رو داشت

آن‌قدر به من علاقه داشت که اگر کسی می‌گفت زن بابا، به علی بر می‌خورد و ناراحت می‌شد. یک روز که از مدرسه آمد. از توی حیاط با خوشحالی صدام زد: «مامان! مامان! بیا ببین برات چی آوردم.»

رفتم طرفش و گفتم: «دورت بگردم! چی آوردی برام؟» کیفش را باز کرد و نان و کباب درآورد. گفتم: «علی‌جان! اینو از کجا آوردی؟» نمی‌دانم چه مناسبتی بود که از طرف مدرسه به آن‌ها نان و کباب داده بودند. علی نصف آن را خورده بود، بقیه را برای من آورد و گفت: «دلم نیومد تنها بخورم.»

(به نقل از مادر شهید)

شهادتش ثمره مداومتش بر خواندن زیارت عاشورا بود

زیارت عاشورا و زیارت امیرالمؤمنین را خیلی زیاد می‌خواند. صبح جمعه هر هفته حتی بعد از ازدواجش که می‌آمد سمنان، می‌رفتیم مسجد المهدی دعای ندبه. فکر می‌کنم به خاطر توجه زیادش به این دعا‌ها بود که خداوند شهادت را نصیبش کرد.

(به نقل از مادر شهید)

ماجرای وصیت‌نامه علی

بسته‌ای را به من داد و گفت: «این پیشت بمونه، بازش نکن تا وقتش برسه.»

بعد از شهادت علی، رفتم سراغ بسته. وصیت‌نامه توی آن بود. یکی را بیست اسفند هشتاد هفت نوشته بود، تقریباً یک ماه بعد از مأموریتش به زاهدان و دیگری را خرداد هشتاد و هشت.

(به نقل از پدر شهید)

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده