نوید شاهد - «گفتم: حاج مسلم بچه‌هات با هم دارند می‌روند جبهه، دست تنها نمی‌شوی؟ کار‌ها را کی برات انجام می‌دهد؟ گفت: خدا! گفتم: بالاخره ما هستیم. اگر کاری داشتی رودربایستی نکنی‌ها! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "رضا حسن‌پور" است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خاطرات/ اگر برگشتم!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید رضا حسن‌پور، بیست و سوم آذر ماه سال ۱۳۳۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش مسلم، پاسدار بود و مادرش خاتون نام داشت، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و پاسدار بود. این شهید بزرگوار چهاردهم اسفند ماه سال ۱۳۶۲، با سمت معاون فرمانده لشگر در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش و ضربه مغزی به شهادت رسید، مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد و برادرش محسن نیز به شهادت رسیده است.

اگر برگشتم!

همرزم شهید رضا حسن‌پور از خاطرات هشت سال دفاع مقدس روایت می‌کند: سردار رشید اسلام، شهید رضا حسن‌پور، معاون سردار مهدی زین‌الدین و جانشین فرمانده لشگر ۱۷ غلی‌بن‌ابیطالب (ع) بود. برادرش محسن هم توی سپاه فعالیت داشت. آن روز هر دو در حال اعزام بودند. توی حیاط سپاه بودم که پدر بزرگوارشان را دیدم.

گفتم: حاج مسلم بچه‌هات با هم دارند می‌روند جبهه، دست تنها نمی‌شوی؟ کار‌ها را کی برات انجام می‌دهد؟ گفت: خدا! گفتم: بالاخره ما هستیم. اگر کاری داشتی رودربایستی نکنی‌ها! گفت: فعلا که خودم هم دارم اعزام می‌شوم، اگر برگشتم مزاحمت می‌شوم.

منبع: کتاب ماندگاران

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده