گفت و گو با جانباز «علی قنبر صادقی» و روایت یک دنیا دلتنگی از فراق یاران شهید
نوید شاهد کردستان؛ آنانکه شهید شدند در آغوش شهادت آرام گرفتند و به معبود ابدی رسیدند اما جانبازان هر روز در میدان عاشقی به مسلخ کشیده میشوند و به جرم عاشقی، آزموده میشوند. عملیاتی که علی قنبر صادقی به درجه والای جانبازی نایل آمد، عملیات نصر یک بود. این عملیات روز بیست و پنجم فروردین سال 1366 در داخل خاك عراق و با هدف كنترل جاده چوارته ـ بسن، توسط رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران صورت گرفت.این عملیات بارمز یاصاحب الزمان (عج) در منطقه هزار قله (در جبهه شمالی و غرب شهر «بانه» كردستان ایران) با تلاش رزمندگان سپاه پاسداران انجام شد.طی این عملیات بلندیهای «كوخ نمنم» و یال ارتباطی میان بلندیهای «سوركوه» و بسن و پاسگاه «سوردیزه» و بسن عراق در زمینی به گستره 100 كیلومتر مربع آزاد و تعداد 590 تن از نیروهای پیاده و كماندوی دشمن كشته، زخمی و اسیر شدند.
-نوید شاهد کردستان: لطفاً خودتان را بیشتر معرفی کنید.
-صادقی: علی قنبر صادقی هستم متولد بهار 1347 – در شهرستان قروه به دنیا آمده ام – متاهل و سه فرزند دارم- در بنیاد شهید و امور ایثارگران کردستان مشغول به خدمت هستم.
-نوید شاهد کردستان: در مورد تحصیلات خود بگویید؟
-صادقی: مدرک دیپلم ریاضی – مهندسی صنایع از دانشگاه بوعلی همدان و فوق لیسانس مدیریت اجرای از دانشگاه آزاد سنندج را دارم.
-نوید شاهد کردستان: چه چیزی باعث شد که به این حد از ایثار برسید که شهادت را با همه وجود بخواهید؟
-صادقی: اگر چه مرگ سرخ بر مرگ سفید و ایستاده مردن بر مرگ در بستر آرزوی قلبی هر مسلمان است ولی بنده جنگ را صرف برای شهادت انتخاب نکرده بودم، خیلی به مردن نمی اندیشیدم البته نه من بلکه تمام رزمندگان اینطوری بودند، فضای جبهه و روحیه جهادی رزمندگان به گونه ای بود که فقط به نابودی دشمن غاصبی فکر میکردیم که با تمام قوا و حمایت همه جانبه استکبار جهانی به جنگ آمده بود، لذا اگر لیاقت شهادت داشتیم به شهادت می رسیدیم و این افتخاری دست نیافتنی بود برای من.
-نوید شاهد کردستان: نظرتان درباره جنگ تحمیلی چیست؟
-صادقی: جنگ به تمام معنا ویرانگر و خانمان سوز است، بهترین ها را که میتوانستند امروز در توسعه و آبادانی کشور موثر باشند از ما گرفتند و هزینه های مادی و معنوی سنگینی به کشور و مردم تحمیل شد.
و درمقابل توانستیم به دستاوردهای بسیار ارزشمندی با اتکا به تجارب سالهای جنگ دست پیدا کنیم که امروز ما در برخی از صنایع و تکنولوژی جزو کشورهای برتر جهان هستیم.
بزرگترین، دردناکترین و فاجعهآمیزترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلی بود. امروز دیگر پس از گذشت سه دهه همه به روشنی میتوانند یقیین کنند که حمله ارتش بعثی عراق در ۳۱ شهریور ۵۹ - یعنی ۱۹ ماه پس از تشکیل جمهوری اسلامی ایران که با دهها لشگر و صدها فروند جنگنده از زمین و هوا و دریا انجام شد، جنگی نابرابر و نا جوانمردانه بود ولی بر خلاف تصورات و خوابهای آشفته استکبار جهانی، پیروز میدان ما بودیم.
-نوید شاهد کردستان: چه شد که به فکر جبهه رفتن افتادید؟
-صادقی: عشق به امام (ره) و عشق به ایران عزیز مهمترین عامل رغبت و شوق من برای رفتن به جبهه بود.
-نوید شاهد کردستان: در جبهه چه فعالیتهایی میکردید؟
-صادقی: در سن چهارده سالگی سال 1361 اولین تجربه جنگ را در جندالله دیواندره داشتم. بعد از آن سکاندار قایق در جزیره مجنون با تیپ نبی اکرم و واحد اطلاعات عملیات و تخریب را در تیپ بیت المقدس تجربه کردم.
-نوید شاهد کردستان: چه مدت در جبهه بودید؟
-صادقی: هفت بار سعادت داشتم به جبهه اعزام شوم
-نوید شاهد کردستان: در چه عملیاتی و در چه تاریخی به درجه جانبازی رسیدید؟
-صادقی: در عملیات نصر یک در واحد تخریب تیپ بیت المقدس در فروردین ماه سال 1366 بر اثر انفجار مین دشمن بعثی مجروح شدم.
-نوید شاهد کردستان: جانباز شدن به لحاظ روحی و جسمی چه پیامدهایی برای شما داشت؟
-صادقی: بنا به نوع مجروحیت بسیار متفاوت هست، برای من یک سری مشکلات جسمی و روحی داشته و دارد اما با توکل به یاری خداوند زندگی خودم رو دارم ادامه میدهم.
-نوید شاهد کردستان: اکنون تحت درمان هستید؟ برای تهیه و مصرف داروها مشکل دارید؟
-صادقی: بله مرتب زیر نظر چشم پزشک هستم. ولی خدارو شکر با پیشرفت علم پزشکی در همین سالهای اخیر آخرین عمل جراحی روی چشمم انجام دادم.
-نوید شاهد کردستان: برخورد خانواده با مشکلات ناشی از جانبازی شما چگونه است؟
-صادقی: در زمان مجروحیت مجرد بودم و لی پـرداختن بـه سـلامت روانـی انسـان از اهمیـت خاصـی برخوردار است. مطالعات نشان داده کـه سـلامت روانـی،
بهزیستی و حتی سلامت جسمانی افراد تحت تأثیر فشار روانی قرار می گیرد. فشارهای روانی بـا شـدت و ضـعف متفـاوت، تقریباً در زندگی همه انسان هـا وجـود دارد. این امر برای زنانی که شوهر آنان دچار آسیب جسمی یا روانی است، مضـاعفتر است. در خانواده جانبازان نقش محوری بر عهده زنان است. تحت فشار بودن عضوی از خانواده که نقـش محوری دارد، بیش از سایرین، سلامتی، رفاه و فضای تربیتـی خانواده را متأثر می سازد. خانواده من در حال حاضر به سلامتی من بسیار اهمیت میدهند. ولی خوب، نسل جدید داستان خود را دارد.
-نوید شاهد کردستان: از زندگی مشترگ بگویید با همسرتان چگونه آشنا شدید؟
-صادقی: با همسرم در سال هفتاد خیلی اتفاقی آشنا شدم و از آشنایی تا عقد کمتر از یک هفته طول کشید. من ترجمان زندگی ایشان هستم و او نیز سنگ صبور خلوت و تنهاییم. شکر خدا در بیست و نه سال گذشته نه کلمه تلخی، نه نگاه سردی و نه جمله بی مهری بین ما رد و بدل شده است.
-نوید شاهد کردستان: خوشبختیتان را چگونه معنا میکنید؟
-صادقی: خوشبختی را در آرامش زندگی و خدا را در خانه جای دادن میبینم.
-نوید شاهد کردستان: چه خاطراتی دیگری از آن دوران بهیاد دارید؟
-صادقی: همه لحظات جبهه خاطره بود و انسان آنجا درسهای بزرگی می آموخت که در هیچ دانشگاه و مکتبی تدریس نمیشد. درس معنویت، شجاعت و شهامت، ازخود گذشتگی و ایثار، عشق، اتحاد و همبستگی و ...
-نوید شاهد کردستان: شما بعد از جانبازی ادامه تحصیل دادید؟
-صادقی: بله – چون در زمان جبهه دانش آموز بودم و وضعیت منطقه به صورتی بود که امکان ادامه تحصیل وجود نداشت و تکلیفی پر اهمیت تر از تکلیف مدرسه پیش روی تمام جوانان ایران عزیز بود لذا بعد از جبهه به ادامه تحصیل پرداختم.
-نوید شاهد کردستان: چه آرزوها و آرمانهایی داشتید؟ بزرگترین آرزویتان چیست؟
-صادقی: آرمانم علی (ع) گونه زیستن است و آرزویم آزاد اندیشیدن. بسیار مشتاقم که خداوند قدرت اندیشیدن والا را به من عطا فرمایید و این بزرگترین آرزویم هست.
-نوید شاهد کردستان: چه توقعی از جامعه دارید؟
-صادقی: هیچی برای خودم از جامعه نخواستم و نمیخواهم، سالهاست که "نخواستن" و عدم انتظار از اطرافیانم را تمرین میکنم. اما توقعی برای وطنم دارم. آنهم این است که ملت ایران همچنان به صورت گسترده پشتیبان و حامی انقلاب اسلامی و رهبر عظیم الشأنمان هستند پیش از بیش این اتحاد و همبستگی را حفظ کنند و راه نورانی را با تبعیت از رهبر معظم انقلاب اسلامی ادامه دهند و قدر آسایشی که به بهای هزاران هزار شهید به دست آمده، را بدانیم، و آن را از گزند دشمن محفوظ بداریم.
-نوید شاهد کردستان: چه انتظاری از مسئولان دارید؟
-صادقی: تنها توقعی که از مسئولین دارم این است که به جوانان اعتماد کنند، و عرصه را به آنان بسپارند بلاشک جوانان با انرژی مضاعف، فکر نو و بهره گیری از تجربیات گرانبهای آنان برای پیشرفت کشورمان استفاده خواهند کرد و ایران عزیز را به شکوفای خواهند رساند.
-نوید شاهد کردستان: جامعه مورد انتظار شما چگونه جامعهای است؟ جامعه کنونی چقدر با آن متفاوت است؟
-صادقی: جامعه کنونی ما با مدینه فاضله، فاصله بسیاری دارد. ما نه توسعه یافتهایم و نه ارزش آفرین. خلاصه راه نرفته در تمام امور مادی و معنوی بسیار داریم.
-نوید شاهد کردستان: اگر دوباره جنگ شروع شود آیا حاضرید باز هم به جبهه بروید؟
-صادقی: بله، اگر توانی باشد و جوانان اجازه بدهند حتما حضور خواهم داشت.
اگرچه الان نیز در جنگ نرم با دشمنان ضد بشریت هستیم. و تا پای جان عرصه را خالی نخواهیم کرد.
-نوید شاهد کردستان: آیا حرف دیگری هست که بخواهید بیان کنید یا خیر؟
-صادقی: جنگ و فرهنگ جبهه را کلیشهای نکرده و به آن انحصاری نگاه نکنند.
-نوید شاهد کردستان: حرف آخر؟
-صادقی: یک دنیا دلتنگی برای دوستانی که در خون خود آرمیدند.