جوان انقلابی کرد از" فجرآفرینان" دلاور بود
يکشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۵
انقلابی شهید" محمد محمدی عیسی آباد" دوران خدمت سربازی را نیروی هوایی گذراند با شروه اعتراضات مردمی برعلیه رژیم ستمشاهی در صفوف راهپمایان حضور فعال داشت و در آرمانهایش به قله های والای شهادت دست یافت .زندگی انقلابی شهید را در نوید شاهد کردستان بخوانید.
به گزارش نوید شاهد کردستان شهید معظم محمد محمدی عیسی آباد 12 تیرماه 1336 در روستای
گرماش سنندج دیده به جهان گشود.پدرش سعیدومادرش رابعه به احترام و عشق به پیامبر
اکرم (ص)،نام محمد را برکودک خود نهاده و در رشد و باروری او ازهیچ کوششی فروگذار
نکردند.دوران کودکی محمد در آغوش پر مهر پدرومادرش سپری شد.
کسب روزی حلال
اما ضعف بنیه مالی
خانواده ونبود امکانات تحصیلی در آن دوره روستا ،مانع گردید که به آرزویش برسد
وسواد بیاموزد.بنابراین از همان دوره خردسالی در امور کشاورزی و دامداری یاور
پدرومادرش شد.پس از درگذشت مادر مهربانش،عازم خدمت سربازی شدو دوسال خدمت خود را
در نیروی هوایی گذراند.سپس به علت نبود درآمد کافی در روستا،به شهر سنندج مهاجرت
نمود و دریک آرایشگاه مشغول به کار شد.
فعالیت های انقلابی
مبارزات مردم مسلمان و انقلابی ایران بر
علیه رژیم ستمشاهی و روشنگری افراد آگاه و مؤمن،روی او تاثیرات مثبت گذاشته و به
صفوف راهپیمایان و تظاهرکنندگان پیوست.سرانجام در تاریخ 9 آبان ماه 1357 در جریان مراسم
تشییع پیکر مطهر یکی از شهدای انقلاب،هدف اصابت گلوله یکی از ماموران ساواک قرار
گرفت و به شهادت رسید.پیکر مطهر شهید محمد محمدی عیسی آباد بر فراز دست های مردم
خروشان سنندج و درآرامستان عمومی تایله سنندج به خاک سپرده شد
حرکتی که منجر به پیروزی شد
شایع شده بود که عده ای چماق به دست با حمایت ساواک و شهربانی می خواهند به راهپیمایان مخالف رژیم ستمشاهی حمله کنند.من و برادرم محمد به خیابان پاسداران فعلی وجلو دانشگاه رازی رفتیم.شهربانی هم آنطرف خیابان بود.مردم و دانشجوها،سنگ و پاره آجر را روی پشت بام دانشگاه می بردند.محمد هم لاستیک ماشین آورد.لحظاتی بعد دیدم حدود صدوپنجاه نفر روستایی با بیل و داس و چماق از انتهای خیابان وارد شدند و به نفع رژیم پهلوی شعار میدادند.وقتی نزدیک شدند،از روی بام دانشگاه رازی باران سنگ وآجر سرشان بارید.محمد لاستیکی آتش زد وبا ضربه پا آن را به طرف چماقداران غلتاند.صف آنها به هم خورد و پراکنده شدند.
(از خاطرات آقای علی محمدی عیسی آباد-برادر شهید)
نظر شما