حدیث جهاد وایثار/ نگرشی کوتاه برزندگی جهادگر شهید حمید محمدی
شهيد حميد محمدي
جهادگر شهيد، حميد محمدي در سال 1342 در روستاي چشميدر از توابع شهرستان مريوان در خانوادهاي متدين ديده به جهان گشود، خانوادهاي كه بر سفرهي زندگيشان از متاع دنيا چيزي وجود نداشت، اما عشق به دين و معنويت همیشه بر اين ادیم چرمی حاضر بود و زندگي را از بركت آن شور و شوقي حاصل بود.
حميد در اين چنين محيطي پرورش يافت و پاي در مهد علم و دانش گذاشت و شمشير قلم و سپركتاب را بدست گرفت تا به جنگ جهالت برود. او با جديت و تلاشي ستودني دوران ابتدايي را با موفقيت در زادگاهش به پايان رساند. درگيرودار مشكلات اقتصادي خانواده و ادامه يا ترك تحصيل حميد، پدر بزرگوارش كه از استعداد و ذكاوت حميد به خوبي اطلاع داشت، تصميم گرفت، او را براي ادامهي تحصيل به شهر مريوان بفرستد و او در سال 1355 تحصيل در مريوان را آغاز كرد.
چند ماهي از شروع تحصيل او نگذشته بود كه حميد متوجه شد،
تحصيل او فشارفراوانی را بر خانوادهاش تحميل ميكند، لذا براي جبران اين نقيصه ،تصميم
گرفت در كنار تحصيل به كار نيز بپردازد تا اندكي از بار فشارهاي وارد شده بر
خانواده را بكاهد. بنابراين در اوقات غير مدرسه كار ميكرد و با هزاران زحمت هزينهي
تحصيل خود را تأمين مينمود.
اما گويي فلك را با اين نوجوان كينهي ديرينهاي است، لذا هنوز بيش از يك سال از حضور او در مريوان نگذشته بود كه دست اجل، با مرگ مفاجاي پدر، او را در فشاري مضاعف قرار داد و حميد نوجوان اين بار مجبور بود، معاش خانواده را نيز تأمين نمايد و اين كار بسيار صعب و سخت و دشوار بود و فشارهاي موجود ميرفت تا او را از درس و مدرسه باز دارد، اما آواي وصاياي پدر مبني بر تحصيل حميد هميشه در گوش اين روستا زادهي رنج ديده طنينانداز بود، لذا به احترام پدر و براي آرامش روح او درس را رها نكرد و با تحمل شدايد فراوان هم كار ميكرد و هم تحصيل مينمود و توانست تا سال سوم دبيرستان تحصيلات خود را ادامه دهد.
ورود او به اين مقطع مصادف شد با جريانات سياسي كردستان و حضور گروهكهاي سياسي در منطقه و تعطيلي مدارس، لذا حميد نيز مانند كثيري از جوانان طالب علم در كردستان، از ادامهي تحصيل بازماند.
اين جوان متدين كه عشق به اسلام چون چشمهي جوشاني هميشه در درون او در غلیان و سيلان بود، در مقابل عناصر ضد انقلاب به اتخاذ موضع پرداخت و ضمن نكوهش حركتهاي ضد مردمي آنان، گروهكها را دست نشاندگاني قلمداد كرد كه مأموريتي جز استضعاف بيشتر مردم و نابودي خلق خدا را ندارند. لذا به محض شروع فعاليت هاي جهاد سازندگي در كردستان به خيل اين خادمان گمنام پيوست و درخدمت به خلق خدا وارد ميدان شد تا در زدودن آثار فقر و محروميت از چهرهي استان كردستان، خصوصاً روستاهاي محروم آن ،نقشي ايفا كند و الحق در اين زمينه تلاشهاي فراواني را از خود نشان داد و چون درد فقر را چشيده بود با همتي به بلندي كوههاي كردستان كمر همت به خدمت مردم بست و در راه عمران و آباداني منطقه تلاش كرد.
حميد كه در راه خدمت به مردم، زمان و مكان را نميشناخت، در روز پنجم تيرماه سال 1364 بر اثر حمله ی عوامل ضد انقلاب به محل استقرار جهاد سازندگی سروآباد شربت شهادت را گوارای وجود کرد و به کاروان همیشه جاوید شهیدان پیوست