فرازی از وصیت نامه پاسدار شهید سید مصطفی بیاتی
نوید شاهد کردستان:شهید سيدمصطفي بياتي:
هشتم مهر 1333 ،در روستاي دارغياث از توابع شهرستان بيجار چشم به جهان گشود. پدرش سيدمحمدعلي و مادرش سيد هگلچين نام داشت. تا سوم ابتدايي درس خواند. پاسدار بود. سال 1351 ازدواج کرد و صاحب يک پسر و دو دختر شد. دوم فروردين 1362،در روستاي ينگي ارخ ديواندره توسط گروههاي ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سر، شهيد شد.پيکر او را در گلزار شهداي همان شهرستان به خاک سپردند.برادرش سيدمنصور نيز شهيد شده است.
بسم الله الرحمن الرحيم
رب اشرح لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقده من لسانى يفقهوا قولى .
پروردگارا قلبى به ما عطا كن كه جز تو در آن نباشد چشم ودلى عطا كن كه جز تو را نبيند چشمى عطا كن كه فقط براى تو بگريد و زبانى كه گوياى فضل و جود تو باشد .
اينجانب سيد مصطفى بياتيان بر اساس وظيفه شرعيه اى كه بر عهده هر مسلمان معتقد به احكام الهى باشد احساس كردم كه به نحوى به كمك حسين زمان بشتابم تا آنچه را كه از دستم بر مى آيد براى خدمت به اسلام و مسلمين انجام دهم .
بنده از همان دوران كودكى عشق و علاقه عجيبى به حضرت حسين ابن على (ع ) وخاندان طهارت داشتم و هنگامى كه روضه اين خاندان را براى من مى خواندند پيش خود مى گفتم اى كاش در آن زمان بودم و همچون قاسم ابن الحسن و يا على اكبر حسين در صحراى كربلا به شهادت مى رسيدم .
اين آرزو سالها در دلم بود تا موقعى كه انقلاب پرعظمت ايران انجام گرفت و پس از آن من به نداى هل من ناصر ينصرنى امام بت شكنمان شتافتم و وظيفه خود را انجام دادم و اين آرزو اكنون براى من براورده شده است و من بعد از انقلاب از تنها راهى كه از نظر سياسى و اجتماعى مى توانستم به اسلام خدمت كنم تنها سپاه پاسداران بود .گر چه من در پيش خود لياقتى براى پاسدارى نداشتم اما خدا اين منت را بر من گذاشت و من را به عنوان پاسدارى از پاسداران اسلام قرار داد .
سخنى با مادر گراميم دارم :مادر عزيزم اگر خدا برمن منت گذاشت و شهادت را نصيبم كرد تو زينب گونه رسالت من را بر دوش گير و به جهانيان ابلاغ كن و براى من گريه نكن همجنانكه زينب با صبر و شكيبائى خودش رسالت حسين را تكميل كرد و هر چه كه مى توانى‌در نمازهايت براى طولانى بودن عمر رهبر عزيزمان امام خمينى دعا كن و پيروزى اسلام را و بر افراشته شدن پرچم توحيد را در تمام هستى از خداى منان طلب كن .
و اما سخنى نيز با همسرم دارم،همسرم فرزندانم را اولا به خدا وثانيا به شما مى سپارم و سعى كن مانند شاگردان مكتب توحيد و مكتب تشييع آنها را به بار بياورى تا آنان ادمه دهنده راه شهدا باشند و در تربيت اسلامى آنها لحظه اى غافل مباش و آنها را به مدرسه بفرست تا علم را ياد بگيرند و دنباله رو مكتب رسول خدا باشند در موقع مناسب آنها را براى يادگيرى قرآن با مراكز تعليم قرآن بفرست تا اين كتاب آسمانى كه داروى هر دردى و طبيب هر مريضى است را ياد بگيرند و به آن عمل نمايند انشاءالله . خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهداراز عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزا .
ســــــيد مصطفى بياتى
