ایثار او زبانزد همگان بود /خاطراتی از کارمند شهید طاهر علی علی محمدی
شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۲۳
ه گفتهی یکی از همکاران در موقع نیازمندی یکی از دوستانش حتی لباس و کت خود را به ایشان داده بودند و از هیچ راهی و وسیلهای برای کمک به اطرافیان دریغ نمی کرد....
نوید شاهد کردستان:
کارمند شهید طاهر علی علی محمد
شهید طاهرعلی علی محمدی در تاریخ
اول مهر ماه سال یکهزار و سیصد و سی و چهار در روستای تابستان از توابع شهرستان
بیجار به دنیا آمد. پدرش تیمور و مادرش شریفه نام داشت. از همان کودکی میدید که
چگونه فقر خانوادهی پر مهرشان را زیر فشار قرار داده. وقتی مثل همهی بچهها وارد
مدرسه شد نمی دانست که فقر کاری میکند که دو سال بعد مجبور به ترک تحصیل شود. پس از آن در کنار پدرش به چوپانی
پرداخت اما همیشه با چهرهای بشاش و اخلاقی نیکو رفتار میکرد و تمام نداشتههایش
را پشت چهرهی مهربانش پنهان میکرد و هرگز خم به ابرو نمیآورد. این کار تا چند
سال ادامه داشت و پس از آن هم چند بار برای مالکین بزرگ محلی به کار پرداخت تا
اینکه به سربازی فراخوانده شد. بعد از دو سال خدمت به بیجار آمد و در یک کارگاه
جوشکاری مشغول به کار شد. در آغاز جوانی ازدواج کرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد.
در جریان تظاهرات های دوران انقلاب به
همراه مردم به اعتراض به شرایط حاکم پرداخت و تا پیروزی انقلاب اسلامی از پای
ننشست. طاهرعلی فردی مؤمن و با تقوا بود و همواره به انجام واجبات و مستحبات همت
میگماشت و در بیشتر مراسمهای عزاداری و سوگواری ائمه اطهار شرکت فعال داشت.
محیط
خانواده هم بسیار معنوی بود و اعضای خانواده به همراه او در مسجد حضور پیدا میکردند.
شهید دارای اخلاق خوب و پسندیده ای بود و همیشه چهره اش بشاش بود و دربین اقوام و
همسایگان به آدمی خوش رفتار و خوش برخورد معروف بودند و همواره نسبت به تهیدستان
و فقرا احساس مسئولیت می نمودند .در اوایل سال یکهزار و سیصد و شصت و سه به عنوان
راننده در مرکز خدمات کشاورزی استخدام شد و به فعالیت پرداخت. زمانی که مسئلهی
احتیاج جبهه و جنگ به رانندگان فنی مطرح
شد داوطلب شد و به پایگاه خدمات اهواز منتقل گردید اما در این هنگام عملیاتی که احتیاج به ماشین
آلات داشت متوقف شد و از طرفی جبههی غرب هم به چند دستگاه خودرو نیازبود. شهید
علی محمدی پذیرفت تا به جبههی غرب منتقل
شود. چون تاریخ اعزامش مشخص نبود مرخصی گرفت و عازم بیجار شد که به طور ناگهانی
دوباره مسئلهی اعزام مطرح شد. وی مرخصیش را لغو کرد و به سرعت خود را به مریوان
رساند.
و سرانجام در تاریخ یازدهم اسفند ماه سال یکهزار و سیصد و شصت و چهار، در بمباران هوایی مریوان توسط رژیم بعثی عراق شهید گرانقدر علی محمدی به همراه تعدادی از
رزمندگان جبههی حق به مقام رفیع شهادت رسید.
پیکر پاکش در گلزار مطهر شهدای بیجار
به خاک سپرده شد.
عنوان خاطره: ایثار او زبانزد همگان بود
زمانیکه بنده مسئول وقت ادارهی کشاورزی بیجار بودم شهید معظم طاهر علیمحمدی در این اداره و در سمت رانندگی ادوات و ماشینهای سبک و سنگین اداره مشغول خدمت بود. خدمت صادقانه و ایثارگرانه او اکثر کارمندان را متعجب کرده بود. او همچنان که نگران وضعیت خانواده خود بود همیشه به فکر خانواده و مشکلات دوستان و همکارانش نیز بود. و همیشه نهایت کمک و دستگیری را در حق دوستانش انجام میداد و این در حالی بود که خود ایشان همه از لحاظ مالی خیلی قوی نبودند. به گفتهی یکی از همکاران در موقع نیازمندی یکی از دوستانش حتی لباس و کت خود را به ایشان داده بودند و از هیچ راهی و وسیلهای برای کمک به اطرافیان دریغ نمی کرد. یکی از موارد دیگر در مورد ایثار و گذشت شهید روزی بود که تعدادی پتو و چراغ علاالدین به اداره ما داده بودند تا بصورت سهمیه به رانندگان بدهیم ولی متأسفانه به تعداد نیامده بود و من بسیار نگران این قضیه بودم و نمی دانستم که چگونه آنها را تقسیم کنم. راننده ها را جمع کرده و قضیه را تعریف کردم. بلافاصله شهید طاهر علی محمدی برخاست و گفت آقا من احتیاج ندارم و داوطلبانه از حق خود گذشت. آری او تنها کسی بود که همیشه داوطلب میشد. در روزهای سرد و طوفانی زمستان که دیگر راننده ها با اکراه به مأموریت و برف روبی جاده ها میرفتند ایشان همیشه بدون هیچ بهانه جویی و به صورت داوطلب عازم جبهه شد. درحالی که من خودم خیلی راضی نبودم که ایشان به جبهه برود. چرا که از وضعیت خانوادگی و وضعیت زندگی و بچه های خردسالش باخبر بودم و لیکن او تصمیم خود را گرفته بود و با عزمی راسخ و اعتقادی محکم و استوار عازم مناطق عملیاتی کردستان شد. نظر شما