آخرین توصیه های شهید به خانواده اش/ نگاهی به زندگینامه گهربار دانش آموز شهید حسین خسرویان
شهید حسین خسرویان در تاریخ هشتم مرداد ماه سال یکهزار و سیصد و چهل
و چهاردر خانواده ای متدین و مستضعف در یکی از روستاهای بیجار دیده به جهان گشود .پدرش
نصرالله و مادرش دردانه نام داشت .دوران تحصیل را با موفقیتهای پی در پی پشت سرنهاد
و با تشکیل بسیج به عضویت بسیج و پایگاههای مقاومت سطح شهر در آمد .
روح عطشناک خود
را در زلال این مدرسه عشق سیراب نمود . در دوران دبیرستان با کسانی آشنا شدکه سرچشمه
تمام فضائل بودند و بعدها به درجه جانبازی و آزاده و شهید نائل شدند .
نمک زندگی ایشان حضور در مساجد و جلسات سخنرانی
و محافل قرآنی و پایگاههای بسیج بود .به گفته خانواده اش هیچ گاه نماز جمعه ایشان فراموش
نمی شد و آراستگی ظاهر و زیبائی کلام و صوت جمیل در تلاوت قرآن و مداحی اهل بیت عصمت
و طهارت (ع)از خصوصیات بارز وی بود .
شهید خسرویان دوران تابستان را با کار کردن و
نقاشی مدارس و اماکن دیگر می گذراند.شهید در آخرین توصیه به خانواده اش تأکید می کند
که اگر شهید شدم و به یاد من افتادید نماز بخوانید تا دلهایتان آرامش یابد و ارتباط
دوستی مسیر زندگی او را به جایی کشید که سال چهارم دبیرستان را با تمام شور و التهابش رها نمود و پای در رکاب
پیر عشق خمینی کبیر نهاد.
سالها پیش حماسه ای در فکه جلوه گر شد که تاریخ خونین کربلا را به تصویر کشید.جانبازی و اسارت و شهادت شهید خسرویان یکی از خیل کاروانیان کربلا بود که در این خاک معطر و مطهر در عملیات والفجر مقدماتی به آغوش محبوب پر کشید و عطر پیکرش سالهای سال از خاک فکه به مشام می رسید و پس از عمری غریبی ، بی نشانی خداوند اراده فرمود تاپیکر مطهر ایشان و پنج تن از همرزمانش در طول مدت 14 سال در منطقه عملیاتی توسط گروه تحقیق و تفحص شهداء شناسایی وپیکر مطهرش بهمراه 6 شهید دیگر به زادگاهش انتقال داده شد و طی مراسم تشییع باشکوهی در مورخه 17/11/1375در گلزار مطهر شهدای بیجار به خاک سپرده شدند .
شهید خسرویان بهمراه 12 نفر از دانش آموزان دبیرستان طالقانی در تاریخ 4/10/1361از طریق بسیج یزد به جبهه های جنوب اعزام شدند و در عملیات والفجر مقدماتی در حین عملیات بهمراه پنج نفر دیگر از همرزمانش در تاریخ 21/11/1361 مفقودالاثر شدند .وشش نفر اسیر و یک نفر مجروح میگردد.