آخرین اخبار:
کد خبر : ۴۴۳۱۷۴
۲۲:۱۶

۱۳۹۷/۰۹/۰۳

سروده ای از مادر شهید عبدالهادی قرغی به مناسبت سالروز ولادتش

گزیده خاطرات خواهرانه و مادرانه ای از شهید عبدالهادی قرغی و قطعه شعری از دل برخواسته مادر مکرمه شهید
نویسنده :
بهروز زارعی


اصلاً خداحافظی او با همیشه فرق داشت ...



زمان که برادر بزرگتر شهید بنام محسن در جبهه کردستان بودند مادر خطاب به ایشان می فرماید: عبدالهادی جان صبر کنید تا برادرت برگردد (چون پدر شهید مرحوم شده بود) بعداً شما بروید.در یک جمله کوتاه فرمودند: مادر جان شما تضمین میکنید که تا آن موقع جنگ تمام نمی شود. مادر چیزی نمی گوید و عبدالهادی عازم جبهه می شود.برگرفته از خاطرات مادر شهید


وقتی که در آخرین اعزام برای خداحافظی پیش من آمد با من و بچه ها خدا حافظی کرد. من جلو در آمدم و با نگاهم عبدالهادی را بدرقه کردم تا رفت. در حیاط را بستم بعد دومرتبه برگشت و مجدداً از من خداحافظی کرد و با پسر کوچکم مقداری بازی کرد و رفت. اصلاً خداحافظی او با همیشه فرق داشت، رفت و همان دفعه به شهادت رسید. برگرفته از خاطرات خواهر شهید


سروده مادر شهید عبدالهادی قرغی

هجده ساله جوان  مادر         هادی ای روح و روان مادر

گوش دادی به ندای رهبر       جان بدادی تو به راه داور

سر به بالین بنهم با یادت       به امیدی که ببینم خوابت

آخرین بار که رفتی ز برم        من زدم بوسه به رویت پسرم

بود در کنج دلت خنده شوق     شوق از بهر شهامت پسرم


 





گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه