مادر شهید «حمیدرضا رسولینژاد» نقل میکند: «او را فرستادم چند تا ظرف نفت بخرد. دو ساعت شد نیامد. به دنبالش رفتم. بچههای توی صف گفتند: نفت فلان پیرزن رو با فرقون برده در منزلش. منزل آن پیرزن خیلی دور و حاشیه روستا بود. بهخاطر این کارش او را دعا کردم.»
کد خبر: ۵۸۹۴۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
به مناسبت بزرگداشت روز ارتش / خاطراتی از شهید ارتشی «گل محمد لگ زایی»
همسر شهید «گل محمد لک زائی» نقل میکند: در خواب چندین بار او را دیدهام و همیشه به من میگوید: مراقب فرزندانمان باش و در تربیت اسلامی و دینی آنان کوشا باش. آنان را مسلمانی واقعی و معتقد به خدا تربیت کن، زیرا آنان آینده این جامعه اسلامی و اسلام هستند.
کد خبر: ۵۸۹۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۳
مادر شهید «محمدحسین تولی» نقل میکند: «عکس را به اتاق بردم. دور از چشمش به دقت به آن نگاه کردم و بوسیدمش. چشمانم بیاختیار میبارید. میدانستم او آنقدر خوب است که لیاقت شهادت را دارد و خیلی زود هم به آرزویش رسید.»
کد خبر: ۵۸۹۲۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۵
مادر شهید «یحیی بینائیان» نقل میکند: «به بیماری سختی مبتلا شدم. همه دکترها جوابم کردند. شبی در عالم رؤیا احساس کردم که دیگر لحظه آخر زندگیام است. دیدم سقف خانه باز شد و آقایی نورانی وارد شد و گفت: خدا به شما سی سال دیگر عمر داده است.»
کد خبر: ۵۸۹۱۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۰
قسمت دوم خاطرات شهید «محمود امی»
مادر شهید «محمود امی» نقل میکند: «توی تکیه ابوالفضل، سمت راست قبله زمین باز شد و آمد بیرون. پیش او رفتم. محمود با خنده گفت: من هم اومدم. بعد آن خواب خیالم راحت شد که هرجا من هستم محمود هم حضور دارد.»
کد خبر: ۵۸۹۰۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۰
قسمت نخست خاطرات شهید «محمود اُمی»
مادر شهید «محمود امی» نقل میکند: «نیمه شب دیدم وسط حیاط، عبایی روی دوشش انداخته بود. دستهایش را بالا برده و دعا میکرد. گفتم: بچهام نماز شب میخونه و دعا میکنه، خدایا! دعاش رو مستجاب کن.»
کد خبر: ۵۸۹۰۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
مادر شهید «ابوالقاسم اصلاحی» نقل میکند: «پزشکان تصمیم گرفتند برای جلوگیری از پیشرفت عفونت، پایش را قطع کنند. نمیتوانستم قبول کنم. چقدر اشک ریختم و ائمه را صدا زدم. دکتر آمد و عکس جدیدی را که از پایش گرفته بودند کنار تخت گذاشت و گفت: دیگه احتیاجی نیست که پاشو قطع کنیم. مثل یک معجزه میمونه!»
کد خبر: ۵۸۸۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
مادر شهید «ابوالقاسم اصلاحی» نقل میکند: «پزشکان تصمیم گرفتند برای جلوگیری از پیشرفت عفونت، پایش را قطع کنند. نمیتوانستم قبول کنم. چقدر اشک ریختم و ائمه را صدا زدم. دکتر آمد و عکس جدیدی را که از پایش گرفته بودند کنار تخت گذاشت و گفت: دیگه احتیاجی نیست که پاشو قطع کنیم. مثل یک معجزه میمونه!»
کد خبر: ۵۸۸۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
مادر شهید «ابوالقاسم اصلاحی» نقل میکند: «پزشکان تصمیم گرفتند برای جلوگیری از پیشرفت عفونت، پایش را قطع کنند. نمیتوانستم قبول کنم. چقدر اشک ریختم و ائمه را صدا زدم. دکتر آمد و عکس جدیدی را که از پایش گرفته بودند کنار تخت گذاشت و گفت: دیگه احتیاجی نیست که پاشو قطع کنیم. مثل یک معجزه میمونه!»
کد خبر: ۵۸۸۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
بردار شهید «حسین حاجی نژاد» روایت میکند:برادرم فرد بسیار مقیدی بود. یکی از افسران دوران طاغوت میگفت: «قبل از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ که حسین دوران خدمت سربازی رو تهران و یگان ما میگذروند، به خاطر شرایط حاکم، روزه گرفتن کار سختی بود، اما ...» در ادامه خبر متن خاطراه زیبا را بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲
خاطرهای به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمد مقصودلوراد» منتشر می شود
نور محمد تربتی نژاد دوست و همکلاسی شهید «محمد مقصودلوراد» نقل می کند: یکی از دانشجویان گم شده محمد بود. دانشجویان شروع به سرکشی به اورژانس ها و بیمارستان های مشهد نمودند، تا اینکه محمد را در اورژانس بیمارستان قائم یافتند. او از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. محمد پس از حدود سه ماه بستری در بیمارستان بدلیل شدت جراحت در دوم اسفند ماه ۱۳۵۷، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و او اولین کبوتر پر پر شده حرم بود.
کد خبر: ۵۸۷۰۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۲
پدر شهید «احمدرضا شکوری» نقل می کند: احمدرضا می گفت ما نباید امام را تنها بگذاریم و باید خط راه امام را ادامه بدهیم تا پیروز بشویم و دشمن را از کشور و خاک ایران دور کنیم.
کد خبر: ۵۸۶۸۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
زندگی پر افتخار شهید حسن اسلامیپور؛
شهید "حسن اسلامیپور" در سیزدهم فروردین ماه سال 1337 در شهرستان آشتیان به دنیا آمد. تربیت مذهبی خانواده و آموزههای عاشورایی او را به دفاع از میهن و ارزشهای اسلامی سوق داد. از دوران کودکی تا جبهههای جنگ، همیشه در پی ایفای نقش در خدمت به کشور بود. در نهایت، او در بیست و پنجم بهمن 1364 در عملیات فاو به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۸۶۷۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹
برادر شهید «فریال جلالی» نقل می کند: ما سه برادر بودیم، باهم عهد بستیم که یکی یکی به جبهه برویم و هر کدام که شهید شدیم نفر بعدی به جای او به جبهه برود.
کد خبر: ۵۸۵۵۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳
برادر شهید «سیدجمال الدین قاسمی» میگوید: شهید به همرزمش گفت قمقمه ات پر از آب هست به بچهها آب بده، من گفتم قمقمه ام خالی است، بعد او گرفت و تکان داد و آب درونش پر بود.
کد خبر: ۵۸۰۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۴
پویش ملی کتابخوانی با محوریت یاد یاران
مسابقه کتابخوانی «یادهای یادگار» خاطرات سردار رشید اسلام شهید حاج یادگار امیدی فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین (ع) استان ایلام به نقل از همسر، خانواده، دوستان و همرزمان شهید در سطح ملی برگزار میشود.
کد خبر: ۵۸۰۴۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۱
قبل از عمليات فتح المبين و هنگامي كه به چهرهی برادری نگاه میكردی شوق و روحيه شهادت طلبی در چهره او پيدا بود. قبل از عمليات معلوم بود كه اكثر بچهها میخواهند به مهمانی خدا بروند و دعاهايی و نمازهايی كه اين برادران به جا مي آوردند انسان دلش ميخواست در كنار اين برادران بنشيند...» در ادامه خبر خاطرات این شهید والامقام بخوانید.
کد خبر: ۵۷۹۷۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱
خاطرات شهید دانش آموز؛
یک روز صبح برادر شهیدم همراه معاون دسته برای تحویل صندوق میوه ها برای رزمندگان رفتند در راه برگشت و انتقال صندوق ها میوه ها شاهد شهادت او شدم...»در ادامه خبر تمام کامل این خاطره دلنشین اما غمیگن از بردار شهید «عادل حاوی زاده» بخوانید.
کد خبر: ۵۷۶۲۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱
خاطره شهید «ناصر فاضل شیرازی» به نقل از همرزمش؛
شهيد «ناصر فاضل شیرازی» براي روحيه دادن به بیسیمچیاش می گفت: نترس اگر بنا باشد شهيد شويم ما هر دو با هم شهيد مي شويم.
کد خبر: ۵۷۲۳۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۹
صوت/
کتاب گویای سردار سرلشگر شهید «حاج حسین خرازی» را در نوید شاهد اصفهان بشنوید.
کد خبر: ۵۷۰۸۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱