مروري به زندگي شهيد صالح جباري
فرزند:.................. رشید
ولادت:................ 1/11/1342
شهادت:.............. 11/4/1366
محل شهادت:..... منطقه سقز
نحوه شهادت:. درگیری با عوامل ضد انقلاب
در دستگیری از نیازمندان کوشا
بود و از هر آنچه که داشت در راه خدا انفاق میکرد دل بسته دنیا نبود و بر این
باور بود اگر انسان در راه خدا به کمک نیازمندان قدم بردارد خداوند به هنگام نیاز
او را کمک خواهد کرد؛ در امانت داری و انجام وظیفه زبان زد همه بود و در اقامه
نماز و گرفتن روزه ماه مبارک رمضان همواره اهل خانه را تشویق می کرد و خود نیز
عامل به انجام فرایض دینی بود در بین دوستان همه او را به اسم شورش میشناختند
اوایل سال 1362 با عشق و علاقه وافر به خدمت در لباس پاسداری از میهن اسلامی و مبارزه با ضد انقلابیون به عضویت سازمان پیشمرگان مسلمان کرد درآمد و بعد از چندین ماه خدمت در سپاه به امر مقدس ازدواج اهتمام ورزید و به سنت نبوی(ص) لبیک گفت؛ یک سال بعد دخترش مریم دیده به جهان گشود. در دهه شصت کردستان شرایط خاص خود را داشت و عدهای وابسته به ایادی استکبار و مزدور دشمن از مردم منطقه امنیت را سلب کرده بودند بویژه پیشمرگان مسلمان کرد که بر علیه آنها میجنگیدند از هیچ امنیتی برخوردار نبودند و در خیلی از مواقع شب هنگام به خانههای آنان هجوم میبردند و خانوادههایشان هم همواره در معرض خطر بودند و هر جا هم گزارشی درباره حضور گروهکها واصل میشد اولین گروهی که به منطقه اعزام می شدند پیشمرگان مسلمان کرد بودند که عاشقانه و جان بر کف به استقبال خطر می رفتند. تیر ماه سال 1365 دومین فرزندش به دنیا آمد و با عشق به رسول گرامی اسلام(ص) او را محمد نام نهاد یک سال از ولادت محمد می گذشت که در مصاف با گروهکهای ضد انقلاب در یکی از روستاهای شهر سقز به نام شیخ چوپان در کمال شجاعت تا آخرین گلوله جنگید و سربلند شهادت را به آغوش کشید نقل میکنند: در آخرین لحظههای درگیری در حالی که گلولهای برای شلیک باقی نمانده بود با پرتاب سنگ به سوی عوامل ضد انقلاب میجنگید و با چوب از خود دفاع می کرد و سر تسلیم فرود نیاورد و همین امر موجب شد تا ضد انقلاب بخاطر کینهای که از او داشتند بعد از شهادت پیکر پاک و غرقه به خون او را به ماشین وصل می کنند و مسافتی بر روی زمین میکشند و امروز مردم خوب شهرستان سقز و برای همیشه از رشادت و پایمردی او حکایت می کنند.