يادكردي كوتاه در زندگي جاويدالاثر محمد احمدسوريني
يکشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۰
همواره توسط ضد انقلاب تهدید میشد و خانواده اش تحت اذیت و آزار قرار میگرفتند و چندین بار برای دستگیری او خانه پدرش را محاصره کردند ...
نويد شاهد كردستان:
فرزند:.................. مجید
ولادت:................ 1337
شهادت:.............. 30/5/1361
محل شهادت:..... منطقه سقز
نحوه شهادت:..... درگیری با ضد انقلاب
محل دفن:........... مفقودالجسد
مادرش ایصاف تا زمانی که
به رحمت خدا رفت چشم انتظار بود از صبح تا غروب به گوشه درب خانه چشم میدوخت که
شاید خبری از پسرش آورده شود پسری که تحصیلات ابتدائی را در زادگاهش روستای سورین
از توابع شهرستان سقز فرا گرفت و سال تحصیلی 1347-1348 از ادامه تحصیل بازماند و
در همان دوران کودکی همچون بیشتر بچههای روستا به کار کشاورزی مشغول شد. در سال
1356 به عنوان مشمول مازاد از خدمت نظام وظیفه معاف گردید و در جوانی ازدواج کرد و
ثمره ازدواجش یک فرزند پسربود که با همسرش متارکه نمود و سرپرستی همسرش را خود
عهده دار گردید اوایل سال 1360 به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد سلاح به دوش گرفت و به
مصاف دشمن رفت سختترین روزها را تحمل کرد همواره توسط ضد انقلاب تهدید میشد و
خانواده اش تحت اذیت و آزار قرار میگرفتند و چندین بار برای دستگیری او خانه
پدرش را محاصره کردند هر جا گزارشی درباره حضور گروهکها و اصل می شد اولین گروهی
که برای مقابله با آنها اعزام میشدند پیشمرگان مسلمان کرد بودند و جنگ با ضد
انقلاب زمان نمیشناخت و هر وقت نیاز بود به منطقه اعزام میشدند مادرش نقل می
کند: در آخرین ماموریت پسرم تازه به خانه آمده بود هنوز بند کفشهایش را باز نکرده
بود که زنگ درب خانه به صدا درآمد همرزمانش بودند و آمده بودند تا او را با خود
ببرند اگر چه آثار خستگی را به تن داشت و آمده بود تا لحظاتی استراحت کند اما ماموریت
اورژانسی بود و او میبایست بی درنگ عزیمت کند با اهل خانه خداحافظی کرد و از خانه
خارج شد و در همان ماموریت هم آسمانی شد.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
من پیمان آموز خواهرزاده شهید والامقام محمد احمد سورینی هستم . به داییم افتخار میکنم و هر بار که اسمش را می شنوم بغض میکنم و احساس سربلندی دارم ای کاش میتوانستم پیکر مطهرش را پیدا کنم و به آغوش پدر و خواهرش که همیشه چشم به راه است برسانم.